به گزارش نصر، «میرحسین زنوزی» متولد ۱۳۲۹ تبریز، خوشنویس برجسته و شاگرد استادان بختشکوهی و کوهپایهای است. او با برگزاری نمایشگاههای داخلی و خارجی، تألیف و تذهیب دهها اثر و سه دوره ریاست انجمن خوشنویسان تبریز، نقش مهمی در اعتلای خوشنویسی آذربایجان داشته است.
من شهریار را به ذوق آوردم که بنویسد
به شعر علاقه داشتم؛ شعر برایم زمزمه زبان بود. روزی اشعار شهریار را خواندم و از همان زمان مشتاق شدم او را از نزدیک ببینم و سلامی بدهم. اینکه در تبریز چنین شاعری زندگی میکرد، برایم افتخار بزرگی بود.با این حال، همیشه با خود میگفتم اگر همان روزها به محضرش میرفتم و سلامی میدادم، شاید این دوستی بیستساله شکل نمیگرفت. تقدیر بود که این آشنایی بعدها در مسیر هنر رخ بدهد.
آغاز آشنایی در مکتب خوشنویسی
سال ۱۳۴۷ بود که خط و خوشنویسی را با اساتیدی همچون مرحوم هریسی آغاز کردم. رفتوآمدها به خانه شهریار، سرآغاز ماجرایی شد که زندگی مرا دگرگون کرد. یک روز استادم مرا به همراه خود نزد شهریار برد و پس از آن دیدار، او از من خواست که تنها هم به دیدارش بروم. از همان زمان، صمیمیتمان بیشتر و گستردهتر شد.
رفاقت خانوادگی و خاطرات مشترک
رفاقت ما فقط در دنیای هنر نماند؛ به رفتوآمد خانوادگی رسید. کلید خانه استاد را داشتم و بیشترین عکسها و خطوط استاد با من ثبت شد. از سال ۴۷ تا ۶۷ همراه بودیم و در کنار هم مینوشتیم. جرأت نداشتم به استاد ایراد بگیرم، زیرا خطوطش بینظیر بود. او تنها شاعری بود که تمام دیوانش را با خط خودش نوشت و حتی سالها بعد، در برخی دیوانها دست به روتوش زد. این کار نشاندهنده دقت نظر و توانایی استاد شهریار بود.
نگهداری آثار استاد و سرنوشت دیوان
بخشی از خطوط استاد شهریار اکنون در خانهاش، موزه استاد نگهداری میشود. با این حال، شنیدهام که چند برگ از دیوان او به سبقت رفته است. خود استاد هم این را پیشبینی میکرد که این شعر را سرود: رقیب ار هنرها دزدد از من، من نخواهد زود...
انسانی بینیاز و بیتکلف
شهریار انسانی بینیاز و بیتکلف بود. هیچگاه خودآرایی نداشت و از کسی چیزی قبول نمیکرد. به باور من، خوشنویسی در زمان او به چنین کمالی نرسیده بود که امروز رسیده است. بعد از انقلاب، انجمن خوشنویسان ایران پیشرفتهای فراوانی داشت و امروز خوشنویسان حرفهای بسیاری تربیت شدهاند، اما شهریار در روزگار خود، هم شاعر بود و هم خوشنویسی بینظیر
انتهای پیام/