در مراسم گرامیداشت سالگرد نهضت مشروطه مطرح شد:
سه جریان تاریخی، نگذاشتند مشروطه به «مسئله» تبدیل شود
1404/05/15 - 14:46 - کد خبر: 142734
نصر: استاد تاریخ دانشگاه تبریز در نشست بزرگداشت مشروطه، از فراموشی تدریجی مشروطه در حافظه سیاسی ایرانیان و علل عدم تبدیل مشروطه به یک مسئله جدی ملی گفت: نهضتی که میتوانست زیربنای ایران مدرن باشد، بهدلیل کجفهمی و منافع ایدئولوژیک سه جریان سلطنتطلب، مذهبی و چپ، هیچگاه به “مسئله” تبدیل نشد و به جای آن، به حاشیه رانده شد.
به گزارش نصر، عباس قدیمی قیداری، استاد دانشگاه تبریز در مراسم گرامیداشت سالگرد نهضت مشروطه در آمفی تئاتر پتروشیمی تبریز، با تمرکز بر «مسئلهزدایی تاریخی از مشروطه» گفت: مشروطه، مبدا تاریخ معاصر ایران است؛ اما این مهم، هنوز که هنوز است در نظام سیاسی و فکری ما به “مسئله” تبدیل نشده و این یک عارضه بزرگ است. همه بحرانهای اجتماعی و سیاسی امروز ما، ریشه در ناتمامماندن مسئلهسازی مشروطه دارند.
مدرنیته بیپایه؛ وقتی جامعه سنتی، نظام مدرن میسازد
قیداری با اشاره به شکاف ساختاری میان بنیانهای سنتی جامعه و الگوی حکومت مشروطه گفت: مشروطه خواست نظامی پارلمانی را با آرمانهای بلند جایگزین حکومت استبدادی کند، اما در بستری که هنوز زیربنای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آماده نبود، با ناکامی مواجه شد.
وی افزود: در بررسی تاریخی مشروطه، نباید صرفاً به روایتهای رسمی تقلیلگرایانه بسنده کرد. متون تاریخی که با نگاه سکولار به مشروطه پرداختند، این عدم مسئله شدن مشروطه را تحلیل کردند.
احمد مجدالاسلام کرمانی؛ نخستین کسی که مشروطه را «مسئله» دید
قیداری از احمد مجدالاسلام کرمانی یاد کرد که در نگاه او، مشروطه نه صرفاً یک واقعه تاریخی، بلکه نقطه آغاز نوعی اندیشهورزی سیاسی بود: مجدالاسلام، روحانی با سوادی بود که گفت مشروطه قراردادی برای سامانبخشی به امور دنیوی مردم است. او نخستین کسی بود که این را به مثابه “مسئله” دید و نسبت به آینده هشدار داد.
پشت هر نزاع تاریخی، منافع پنهان است
قیداری بر این که عامل اقتصاد، یکی از ابعاد مغفول در تحلیلهای تاریخی از مشروطه بوده است، تاکید کرد و افزود: پشت تمام نزاعهای تاریخی، منافع اقتصادی مطرح است؛ اما کمتر کسی به این بعد توجه کرده. ما نمیتوانیم بدون فهم مناسبات اقتصادی، به عمق بحران مشروطه پی ببریم.
سه جریان تاریخی که نگذاشتند مشروطه “مسئله” شود
قیداری در تحلیل ناتمامماندن مسئلهسازی مشروطه، به سه جریان تاریخی مهم اشاره کرد: حکومت پهلوی در درجه اول نگاه تقلیلگرایانهای به مشروطه داشت. از یکسو در گفتمان رسمی، آن را به یک دستاورد نمادین تقلیل دادند و از سوی دیگر در عمل بهویژه با رضا شاه مجلس را از محتوا تهی کرد. در درجه دوم یک جریان مذهبی دوپاره بود.
در میان روحانیون، دو جریان متضاد وجود داشت که یکی جریان حامی مشروطه و دیگری مخالف با بنیانهای آن بود. و سوم یک جریان چپ مارکسیستی بود که جامعه کتابخوان ایران دهه ۴۰ و ۵۰ را از مشروطه به سمت شخصیتهایی چون چهگوارا و مائو سوق داد. آنها نیز سهمی در فراموشی اندیشه مشروطه داشتند.
ائتلاف ناهمگون علیه مسئلهسازی
قیداری تصریح کرد: این سه جریان با تمام تفاوتهای ظاهریشان در یک ائتلاف پنهان و نامتوازن، در «خنثیسازی تاریخی» نقش مشروطه به شکلی همافزا عمل کردند. هر سه جریان، بهگونهای مشروطه را تقلیل دادند، فراموش کردند یا جعل کردند. اگر مشروطه به مسئله تبدیل میشد، امروز وضعیت متفاوتی داشتیم.
آینده با کشف گذشته آغاز میشود
وی در پایان سخنانش تأکید کرد: شناخت، پیامد مسئلهسازی است. اگر مشروطه را مسئله میکردیم، به کشفهای درستتری درباره سیاست، جامعه و راه آینده دست مییافتیم. کسی میتواند از مشروطه سخن بگوید که به یکپارچگی ایران، در آغاز آن، باور داشته باشد.
انتهای پیام/