گزارش/

گروسی در سودای سازمان ملل؛ چرا او گزینه‌ خطرناکی برای جانشینی گوترش است؟

1404/04/12 - 12:25 - کد خبر: 140158
گروسی و گوترش

نصر: گروسی در حالی سودای دبیرکلی سازمان ملل را در سر دارد که عملکرد جانبدارانه‌اش در آژانس به‌ویژه درباره برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران، او را به گزینه‌ای پرسش‌برانگیز و حتی خطرناک بدل کرده است.

به گزارش نصر، طی ماه‌های اخیر، نام «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شکلی فزاینده در محافل دیپلماتیک به‌عنوان یکی از گزینه‌های محتمل برای جانشینی «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل متحد مطرح شده است.
برخلاف بسیاری از گمانه‌زنی‌هایی که بر پایه حدس و تحلیل‌های رسانه‌ای شکل می‌گیرند، در مورد گروسی با مجموعه‌ای از اظهارات مستقیم، صریح و تکرارشونده روبه‌رو هستیم که به روشنی نشان می‌دهند او در حال سنجش شرایط برای ورود به رقابت سیاسی در سطح عالی‌ترین نهاد بین‌المللی است.
نخستین نشانه علنی از این گرایش، در اردیبهشت سال گذشته و طی مصاحبه‌ای با روزنامه «تلگراف» انگلیس بروز یافت و گروسی گفت: «نامم برای دبیرکلی مطرح شده و این موضوع مرا به فکر فرو برده است.» گرچه وی در آن زمان تأکید کرد که تمرکز خود را همچنان بر مأموریت فعلی‌اش در آژانس معطوف کرده اما همین اشاره تلویحی به گفته ناظران بین‌المللی، نوعی پیش‌زمینه‌سازی برای ارزیابی واکنش‌ها تلقی شد.
اما این تنها موضع‌گیری او نبود و گروسی فروردین ماه امسال در واشنگتن و طی مصاحبه‌ای با صراحت بیشتری گفت: «خیلی، خیلی جدی به این موضوع فکر می‌کنم. وقتش خواهد رسید تا وارد این بحث شوم.» چند هفته بعد، در خردادماه و در گفت‌وگو با «تاس» نه‌تنها تلویحاً به ضعف ساختاری کنونی سازمان ملل تاخت بلکه در پاسخ به احتمال راه‌اندازی کارزار انتخاباتی اظهار داشت: «کارم، خودش بهترین کمپین من است.» چنین گزاره‌ای، بیش از هر چیز بیانگر اعتماد به عملکرد فنی‌دیپلماتیک او به‌عنوان سکوی پرش برای جایگاه سیاسی بالاتری است.
افزون بر این موارد، رفتارهای اخیر گروسی نیز از دید ناظران بی‌طرف خالی از نشانه‌های بلندپروازی دیپلماتیک نیست. از دید بسیاری، شیوه مواجهه مغرضانه او با ایران که فراتر از یک مقام فنی و نزدیک به لحن سیاسی تند بوده‌است، می‌تواند بخشی از تلاش برای جلب توجه قدرت‌های غربی و تثبیت جایگاه خود به‌عنوان گزینه‌ای قاطع و هماهنگ با منافع نظم لیبرال جهانی تلقی شود.

برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران؛ پاشنه‌آشیل دیپلماتیک گروسی
در طول سال‌های گذشته، گروسی بارها در موضوع هسته‌ای ایران مواضعی اتخاذ کرده که آشکارا از مسیر بی‌طرفی فنی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خارج و به مواضع سیاسی متمایل شده است.
در حالی که وظیفه ذاتی آژانس، ارائه گزارش‌های فنی، دقیق و بدون جهت‌گیری است، گروسی با انتشار گزارش‌های متعدد، هم‌زمان با جلسات شورای حکام یا مذاکرات سیاسی حساس، عملاً به ابزار فشار سیاسی علیه ایران بدل شد. برای نمونه، گزارش‌های آژانس در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ درباره ادعای کشف ذرات اورانیوم با غنای بالا در ایران، پیش از اثبات علمی منشأ آن‌ها رسانه‌ای و زمینه‌ساز تشدید تنش‌ها در آستانه قطعنامه‌های ضدایرانی شورای حکام شد؛ روندی که توسط مقامات ایران و تحلیلگران این حوزه به‌عنوان رفتار «همسو با خواست غرب» تحلیل شد.
همین رویه جانبدارانه، در ادامه به بستری برای مشروعیت‌بخشی سیاسی به اقدامات خصمانه تبدیل شد. پس از انتشار یکی از گزارش‌های جنجالی گروسی در خردادماه امسال درباره کاهش سطح همکاری ایران با آژانس، در کمتر از یک هفته، حملات متجاوزانه رژیم صهیونیستی و آمریکا به برخی تأسیسات هسته‌ای و نظامی ایران رخ داد.
در پی این رویدادها، موجی از واکنش‌ها در رسانه‌ها و مجامع بین‌المللی نسبت به گروسی و آژانس ایجاد شد. بسیاری از ناظران از «فروپاشی اعتبار فنی آژانس» سخن گفته‌اند. برخی رسانه‌های مستقل، از جمله «میدل ایست آی» و «کریدل» گروسی را به تبدیل آژانس به «بازوی اطلاعاتی ناتو» متهم کرده‌اند.
در کشورهای جنبش عدم تعهد، به‌ویژه در آمریکای لاتین و آفریقا، این نگاه قوت گرفت که گروسی به‌جای ایستادن در جایگاه ناظر بی‌طرف بین‌المللی، به بازیگری در سناریوی سیاسی غرب علیه یک عضو رسمی معاهده ان‌پی‌تی بدل شده است.
اعتماد به آژانس نزد بسیاری از کشورها آسیب دیده و ایران نیز همکاری‌های داوطلبانه‌اش را تعلیق و دسترسی بازرسان را محدود کرد.
همچنین «مسعود پزشکیان» رئیس جمهوری کشورمان روز چهارشنبه ۱۱ تیرماه در اجرای اصل ۱۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «قانون الزام دولت به تعلیق همکاری با سازمان (آژانس) انرژی هسته‌ای (اتمی)» را که در جلسه چهارم تیر ۱۴۰۴ مجلس شورای اسلامی تصویب و در همین تاریخ به تأیید شورای نگهبان رسیده‌ بود، برای اجرا به سازمان انرژی اتمی، شورای‌عالی امنیت ملی و وزارت امور خارجه ابلاغ کرد.
 

این بی‌اعتمادی دوگانه از سوی ایران و بخشی از جهان غیرغربی در کنار روند حمایتی از گروسی از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی از قبیل فرانسه و بریتانیا، عملاً چهره‌ای دوپاره از او در جامعه جهانی ساخته است: از یک سو غرب در صدد القای نقش قهرمان شفافیت هسته‌ای برای او است و از سوی دیگر نماینده سیاسی منافع غرب نزد بسیاری از کشورهای جهان تلقی می‌شود.
در چنین فضایی، گروسی برای جلب حمایت کشورهایی چون چین، روسیه، ایران، هند، آفریقای جنوبی و دیگر اعضای مهم «گروه ۷۷» به عنوان بزرگترین سازمان بین دولتی کشورهای درحال توسعه در سازمان ملل برای دبیرکلی این سازمان با چالش جدی روبه‌روست؛ چرا که بی‌طرفی، یک شرط حیاتی برای این منصب است.
در نهایت، آنچه قرار بود برای گروسی سکوی پرش باشد یعنی موضوع هسته‌ای ایران، به ابزاری برای نمایش وفاداری‌اش به قدرت‌های غربی بدل شد اما این وفاداری، بهای سنگینی برای جایگاه جهانی او داشت. گروسی نه‌تنها نتوانست نقش سنتی و بی‌طرف آژانس را حفظ کند بلکه به نقطه اصطکاک و بحران بدل شد؛ تا جایی که برخی تحلیلگران، احتمال موفقیت او در رقابت دبیرکلی سازمان ملل را به‌دلیل همین سوابق سیاسی و بی‌اعتمادی گسترده، بسیار ضعیف ارزیابی می‌کنند.

چرا گروسی در تراز گوترش و دبیرکلی سازمان ملل نیست؟
در نگاه نخست، گروسی با سابقه‌ای طولانی در عرصه دیپلماسی هسته‌ای به‌ویژه در جایگاه مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی واجد ویژگی‌هایی به‌نظر می‌رسد که می‌توانند او را به گزینه‌ای برای دبیرکلی سازمان ملل بدل کنند اما واقعیت آن است که موقعیت سازمان ملل و انتظارات جامعه جهانی از دبیرکل، فراتر از توانمندی‌های فنی و حتی تخصصی در یک حوزه خاص مانند انرژی هسته‌ای است.
مقایسه گروسی با «آنتونیو گوترش» دبیرکل کنونی که پیش از این نخست‌وزیر پرتغال و کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان بود، نشان می‌دهد گروسی از حیث تجربه اجرایی کلان و نیز از لحاظ مشروعیت اخلاقی و بی‌طرفی فراگیر، شایسته جانشینی چنین مقامی نیست.
گوترش چهره‌ای است که در بحران‌های انسانی، جنگ، مهاجرت، تغییرات اقلیمی و نظم چندجانبه جهانی نقش ایفا کرده‌است.
وی نه‌تنها سابقه‌ای سیاسی در سطح ملی داشته بلکه در حوزه حقوق بشر و بحران‌های اجتماعی، مواضعی فراگیر و میانجی‌گرایانه اتخاذ کرده‌ است؛ ویژگی‌هایی که از دبیرکل سازمان ملل، چهره‌ای فراجناحی، فرامنطقه‌ای و فرابخشی می‌سازد.
در مقابل، گروسی نه‌تنها تجربه‌ای در عرصه اجرایی در سطح دولت یا نهادهای بشردوستانه ندارد، بلکه عملکردش در پرونده‌هایی چون ایران، کره شمالی و حتی اوکراین، نشان داده که در معرض بازی قدرت‌ها قرار می‌گیرد و جانبداری از بلوک خاصی از کشورها را ترجیح می‌دهد.
از منظر ساختار رأی‌گیری در انتخاب دبیرکل، گروسی با چالشی جدی دیگر نیز روبه‌روست یعنی عدم مقبولیت در میان کشورهای غیرمتعهد و جنوب جهانی. بسیاری از این کشورها به‌ویژه پس از انتشار گزارش‌های کاذب و جنجالی اخیر درباره ایران و سکوت او در قبال فعالیت‌های هسته‌ای رژیم صهیونیستی، گروسی را نماینده منافع غرب می‌دانند.
این نگاه، اگرچه ممکن است برای کسب رضایت واشنگتن و سران اتحادیه اروپا مفید باشد اما در فرایند انتخاب دبیرکل که نیازمند اجماع ضمنی قدرت‌های جهانی و رضایت اکثریت مجمع عمومی است، نوعی پاشنه آشیل برای او محسوب می‌شود.
در نهایت، می‌توان گفت اگرچه گروسی صرف‌نظر از خوش‌رقصی برای غرب، دیپلماتی آشنا با نظام‌های بین‌المللی و مذاکرات فنی است اما در سطح، اندازه و مأموریت دبیرکلی سازمان ملل متحد نیست.
این نهاد، نیازمند چهره‌ای با سرمایه اخلاقی، بی‌طرفی چشمگیر، درک ژرف از توسعه پایدار، صلح جهانی و حقوق بشر است؛ نه مدیری که با گزارش‌های یکسویه و سیاست‌زده خود، زمینه‌ساز تشدید تنش‌های نظامی و سقوط اعتماد به نهادهای فنی شود.
بلندپروازی گروسی، اگرچه بعد از بازی در زمین آمریکا و اروپا آشکار شده ولی در شرایط کنونی، بیشتر به رویایی دور از واقعیت شبیه است.
انتهای پیام/

پژوهشیار