یادداشت نصر به بهانه روز جهانی کتاب؛

کتاب خانه هایی خلوت، آرایشگاه هایی شلوغ

1398/02/18 - 13:38 - کد خبر: 1352
روز جهانی کتاب

نصر: در سال ۱۹۵۵ برابر با ۱۳۳۴ خورشیدی و برابر با سوم اردیبهشت ماه، یونسکو با الهام از همین آئیین، روز ۲۳ آوریل را به نام روز جهانی کتاب و حق امتیاز نامگذاری کرد.

روز جهانی کتاب به منظور کمک به مردم برای کسب دانش بیشتر به نفع آنان و همچنین توسعه و رفاه کشورها برگزار می‌شود.  به همین منظور بسیاری از کتاب ‌ها در بسیاری از کتابخانه ‌ها نگهداری می ‌شوند تا به راحتی در دسترس افراد قرار گیرند.
روز جهانی کتاب روز جشن افرادی است که نویسندگان با نوشته‌های خود به آنان امیدواری داده و در تعیین هدف به آنان کمک می‌کنند. روز جهانی کتاب روز به دست آوردن دانش مناسب در مورد موضوعاتی است که مردم را قادر می‌سازد تا برای هدف خود برنامه ‌ریزی داشته باشند.
کتاب چیزی است که فرد می ‌تواند با خواندن آن درک متفاوتی داشته و دانش مفیدی برای رسیدن به هدف خود دریافت کند و همچنین بهترین راهنما برای افراد است.
روز جهانی کتاب باعث تشویق کودکان برای خواندن بسیاری از کتاب ‌ها می‌ شود تا نگرش مثبتی برای توسعه و بهبود جامعه خود به شیوه ‌ای بهتر داشته باشند. کتاب‌ ها به افراد کمک می‌کنند تا دانش بیشتری از تجربه افراد بیشتر کسب کنند.
همه ی ما در جهان امروز اذعان داریم که کتاب سهم  بی ‌نظیری در رشد و آگاهی عمومی و بهتر شدن سطح زندگی ما ایفا کرده است. شایدکم ‌تر کسی باشد که به ارزش بی ‌نطیر کتاب و کتاب ‌خوانی واقف نباشد اما هنوز هستند بسیاری که حق امتیاز و به رسیمت شناختن آن را چندان جدی نمی‌گیرند.
هرگاه به کتابخانه های مختلف شهر تبریز اعم از کتابخانه های کتابخانه مركزی تبریز،کتابخانه امیرخیزی، کتابخانه پروین اعتصامی، کتابخانه ولیعصر (عج)، کتابخانه فرهنگسرای الغدیر و کتابخوانه های دانشگاه تبریز و ... مراجعه می کنم با خلوتی و خالی بودن این کتابخانه ها مواجه می شوم. با وجود کتابخانه های دانشگاه ها که آن هم محلی برای استراحت دانشجویان محسوب می شود، دیگر کسی به سمت قفسه های کتاب ها نمی رود و سال هاست که کتب کتابخوانه های مختلف در کنج تنهایی خود خاک می خورند.
برایم بسیار عجیب و پرسش برانگیز است که این همه خلوتی این کتابخانه های بزرگ و معتبر شهر نشانه چیست و چرا این انبوه جمعیت برای مطالعه و تحقیق به این کتابخانه ها روی نمی آورند؟ البته ناگفته نماند که در کتابخانه ملی در برخی مواقع تعدادی افراد را دیدم که مشغول مطالعه هستند و از برخی از آنان سئوال کردم که برای چه مطالعه می کنند؟ در پاسخ گفتند: برای کنکور پزشکی! والا تعداد کسانی که برای مطالعه جهت افزایش سطح آگاهی و دانایی و یا پژوهش مراجعه کرده باشند به چند ده نفر هم نمی رسد.
این در حالی است که آرایشگاه ها و مراکز زیبایی، مملو از متقاضیانی هستند که  از مدت ها قبل در نوبت قرار گرفته اند تا برای زیبایی سر و صورت و بدن اقدام کنند. بسیار تاسف برانگیز است در کشوری که مردمانش حاضرند برای زیبایی هر مقدار پول بدهند و خرج کنند اما برای کتاب چنین هزینه هایی نمی کنند، چگونه می توان انتظار توسعه را داشت؟ نمی دانم شاید بنده و امثال بنده سخت در اشتباهیم و راه را اشتباهی می رویم.
چرا راه دوری برویم دانشجویان دانشگاه ها به هزار ضرب و زور آن هم فقط برای امتحان پایان ترم و آن هم فقط برای اخذ نمره کتاب می خوانند و کتاب که چه عرض کنم بگویید جزوه های بی سر و ته! بارها و بارها در مترو، اتوبوس و سایر مکان های عمومی دیده ام که تقریبا تمامی افراد به هیچ وجه کتاب نمی خوانند و فقط در حال بازی کردن با گوشی های خود هستند و یا این که در شبکه های تلگرام و اینستاگرام حضور دارند!
پزشک عمومی ای را می شناسم که پس از چندین سال طبابت بیماران گویی به این نتیجه رسیده بود که باید برود سراغ عمل زیبایی و چنین هم کرد و اکنون سرمایه اش به میلیاردها رسیده است. همواره تعداد زیادی از زنان و مردان برای انجام اعمال زیبایی گوناگون در مطب ایشان حضور دارند.
این جراح عمومی که حال به کار زیبایی مشغول است گفت:» مگر نمی بینی که کتابخانه ها و کتاب فروشی ها چقدر خلوت و سوت و کور شده اند و مگر نمی دانی که بسیاری از ناشران در معرض ورشکستگی قرار گرفته اند؟!«خودش اذعان می کرد که درآمدی که در زمینه زیبایی و آرایش در این مدت کوتاه به دست آورده است که سال ها در طبابت به دست نیاورده بود!
اکنون دنیا، دنیای مصرف است و مدیریت بدن و زیبایی! دیگر گذشت آن زمانی که بسیاری از افراد جامعه، عاشق کتاب و درس و یادگیری  بودند و الان پول فقط در آرایشگاه ها و مراکز زیبایی است.
 با خودم می گفتم گویا در این دیار دانستن و آگاهی یافتن گناه بزرگی است و اگر  کسانی میوه این درخت ممنوعه را بخورند به دردهای بی درمانی دچار می شوند که فقط خدا می داند. چگونه است که معلمان و استادان و نویسندگان و روشنفکران این سرزمین این گونه به رخوت و رکود افتاده اند و دچار یاس و نا امیدی گشته اند به گونه ای که  حتی از پس زندگی روزمره خویش بر نمی آیند و از آن طرف آرایشگران این کشور به میلیاردها پول و ثروت دست یافته اند؟! آن وقت چگونه می توان انتظار داشت که جامعه  در مسیر شعور و فرهنگ و دانایی قرار گیرد؟
 گویی که دیگر میوه دانایی و آگاهی در این دیار خریداری ندارد و آن چه که این روزها اهمیت دارد زیبایی و آرایش و مد و مصرف است! چه بهتر؛ آخر این همه دانستن و آن گاه غصه خوردن چه سود؟!
از قول حافظ می گویم: "فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش همین گناهت"


....................
سحر مغفرت
....................

 

انتهای پیام/

پژوهشیار