خبر/

تصویر تبریز در برلین چگونه است؟

1398/11/07 - 17:07 - کد خبر: 13228
تبریز، برلین

نصر: نگاهی کوتاه به جهت‌گیری‌های برلیناله نشان می‌دهد، این جشنواره هر جا که فضایی علیه کشورمان به راه افتاده، تمرکز خود را معطوف به جریان معاند و ساختارشکن کرده‌ است.

به گزارش نصر به نقل از فارس، هفتادمین فستیوال فیلم برلین یا به قول اهالی سینما «بِرلیناله» بعد از خانه تکانی اساسی در تیم اجرایی و داوری، بار دیگر در سرزمین ژرمن‌ها آغاز به‌کار کرده‌ است.
فستیوال برلین در کنار جشنواره‌های کن و ونیز، از مهم‌ترین رویدادهای سینمایی اروپاست. برلیناله با دو جایزه «خرس طلایی» (ویژه بخش گروهی) و «خرس نقره‌ای» (برگزیده فردی) شناخته می‌شود.
ساز و کار حضور در این فستیوال، به روشنی مشخص نیست. گویا کشورهایی که حق آب‌ و گل در برلیناله دارند، مستقیماً وارد جشنواره می‌شوند و فیلمسازان سایر کشورها هم در صورتی که آثارشان به تائید نماینده فستیوال برسد، در لیست نهایی دعوت قرار می‌گیرند و راهی برلین می‌شوند.
سینمای ایران از دهه پنجاه، حضور مداومی در جشنواره برلین داشته است. این جشنواره تا اواخر دهه 80 شمسی، همه ساله از رویدادهای نسبتاً موجّه برای حضور سینماگران ایرانی بود و کمتر نمودی از جانبداری‌های سیاسی داشت. حتی در سال 86 شمسی «رضا ناجی» برای بازی در فیلم «آواز گنجشک‌ها» خرس نقره‌ای این جشنواره را از آن خود کرد. با این حال در سال‌های پس از آن، سیاست‌های برلیناله به طور بی‌پرده، علیه فرهنگ، سنت و ارزش‌های حاکم در کشورمان تغییر کرد. این تغییر گاه بدانجا می‌رسد که جشنواره، سابقه، حیثیت و اعتبار حرفه‌ای خود را صرف سیاست‌‌بازی‌های غرب‌ می‌کند.
ماجرای داوری‌ سال گذشته فستیوال برلین، نماد بارز این سیاست‌بازی بود. آنجا که در حضور فیلمسازان صاحب‌ سبک جهان، خرس طلایی جشنواره به فیلم «مترادف‌ها» به کارگردانی «نداف لپید» از رژیم صهیونیستی رسید. فیلم گمنام او، چه قبل و چه بعد از این موفقیت، هیچ‌گاه در محافل سینمایی جدی گرفته نشد و کسی به آن اعتنا نکرد. اما انگار همین که فیلم، نماینده اسرائیل بود، برای آکادمی برلین قانع‌کننده بود. 
به این ترتیب، جشنواره برلین از یک فستیوال درجه یک هنری، به یک کارزار سیاسی تنزل یافته و خصوصاً به آثار صهیونیستی و حامیان اسرائیلی، باوجود مایه‌های ضعیف، میدان جولان می‌دهد.
این نکته وقتی بهتر عیان می‌شود که بدانیم، جشنواره برلین، در سال‌های اخیر، پا را از داوری‌های جانبدارانه فراتر گذاشته و فیلمسازان مطرودی را که در ایران اقبالی برای عرضه آثار گنگ و روان‌پریش خود ندارند، به‌عنوان عضو هیات‌ داوران معرفی می‌کند.
بر این اساس، فیلمسازانی که با نقاب سینمای روشن‌فکری، تصویرهای سیاه و غیرواقعی از جامعه ایرانی را در آثار خود مطرح می‌کنند از حمایت‌های ویژه این جشنواره برخوردارند.
نگاهی کوتاه به جهت‌گیری‌های برلیناله نشان می‌دهد، این جشنواره هر جا که فضایی علیه کشورمان به راه افتاده، تمرکز خود را معطوف جریان معاند و ساختارشکن کرده‌ است.
 برای آکادمی برلیناله هیچ چیز دلچسب‌تر از این نیست که در گرماگرم مناقشات ترکیه و سوریه، پذیرای فیلمی از ایران باشد که محتوای کلی آن، سیاه‌نمایی و ترسیم فضای رعب‌آور از ایران و تبریز است.
جشنواره برلین امسال در بخش غیر رقابتی فیلم اولی‌ها (بخش فروم) میزبان فیلم «بیگانه» است. بیگانه‌‌ کاراکتری است که تبریز را شهری مملو از غربت و خفقان می‌یابد. او در میان جماعت گیج و منگ، گویی تنها روشنفکر شهر است و باید در چنین شرایطی، موقعیت شغلی خود را تثبیت کند. سکانس گزینش اداری این فرد، بی‌شباهت به بازجویی‌های وحشتناک نیست. در جایی از فیلم، رادیو صدای یک جامعه ملتهب و مضطرب را منعکس می‌کند. در بخشی از ماجرا هم بیگانه از بیم مردم، بشقاب ماهواره خود را از شهر خارج می‌کند! همین جا صدای هلیکوپترهاست به طرز زیرکانه‌ای کار گذاشته شده تا فضای رعب جامعه را تشدید ‌کند.
چنین تصویرسازی ناجوانمردانه‌ای، دقیقاً همان چیزی است که مطلوب جشنواره‌های خارجی به ویژه برلین است. گویا این بار نوبت به تحریف واقعیت‌های اجتماعی تبریز است تا تاریکی، سیاهی و تلخی را با چاشنی قومیت‌ستیزی همراه کرده و برای جشنواره برلین صحنه‌آرایی کنند.
تصویری که با واقعیت‌های امروز این شهر، فرسنگ‌ها فاصله دارد. اینجا کسی را بیگانه نمی‌دانند؛ حتی اگر بیگانه، خود را تنها روشنفکر باشعور شهر بداند و باقی مردم کوچه‌ و‌ بازار را معتاد و بی‌فرهنگ و نادان فرض کند.
این رویکرد سیاه، وقتی غصه‌دار است که بدانیم یکی از نهادهای فرهنگی‌‌مان، غافل از ماهیت اثر، در نقش حامی و پشتیبان مطرح است.
باید منتظر روزهای آتی باشیم و ببینیم هفتادمین فستیوال برلیناله که با تغییر اساسی در گروه داوری و تیم اجرایی وارد کار شده، امسال چگونه خود را در معرض افکار عمومی قرار خواهد داد.
امید آنکه شرایطی فراهم شود که بیگانه، دست‌کم برای برخی از سینماگران و اصحاب رسانه به صورت محدود اکران شود. شاید در این صورت بتوان «بیگانه‌ها و آشناها» و «خودی‌ها و غیرخودی‌ها» را بهتر شناخت.
انتهای پیام/

پژوهشیار