یادداشت/
چرا کسی به فکر جامعه نگران ما نیست؟
1398/11/06 - 07:46 - کد خبر: 12966
نصر: این روزها یا شاید بیشتر از این روزها، به هر جا که می روی و با هر کسی که حرف می زنی از مشکلات، نداشتن ها، سختی ها و بیماری ها و نگرانی هایش سخن می گوید و از این که نمی داند چه کند تا از فشار بارها و تلخی ها کم شود، جانش به لب رسیده است. راستش را بخواهید، من هم نمی دانم. فقط برایم سوال است که چرا کسی به فکر جامعه نگران ما نیست؟
در جامعه امروز ایران چند موضوع گوناگون با عنوان مسائل یا مشکلات مردم در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مطرح است.
در حقیقت زندگی امروز امر دشواری است و هر روز باید آماده شنیدن هر اخبار غیر محتملی بود؛ باید نگران رسانه هایی باشیم که به اعصاب و روح و روان و قلب و سلامت ما رحم نمی کنند. اینجا شاید برای یک دقیقه بعد نگران نواخته شدن زنگ آغاز جنگ، نگران آوار شدن خانه های کاهگلی و غیر استاندارد توسط بلایای طبیعی مثل زلزله و سیل، نگران اتوبوس های فرسوده و جاده های غیر استانداردمان،نگران له شدن پرایدهایمان زیر چرخ ماشین های سنگین تولید نیم قرن پیش اروپا و امریکا، نگران خفه شدن بیماران و کودکان توسط آلودگی هوا، نگران دزدیده شدن و مورد تجاوز قرارگرفتن کودکانمان، نگران خشکسالی و کمبود آب و اشک های کشاورزان، نگران خطاهای انسانی در آسمان و زمین و دریا و ریل آهن ها، نگران آتش سوزی ها، نگران سرطان، نگران خشونت، نگران طلاق، نگران تصادف، نگران کودکان کار، نگران بیکاری، نگران گرانی، نگران قیمت قبر، نگران قیمت نفت و بنزین، نگران آلودگی معادن، نگران آلودگی سبد غذایی خانوارها (نان، شیر، و...)، نگران فرهنگ، زبان، معلم و ... باشیم. انسانی که نگران است، نمی تواند اتحاد، آرامش و برنامه ریزی بلند مدتی داشته باشد.
مردم در پاسخ به این پرسش که چقدر امیدوارند این مسائل و مشکلات در آینده حل شود، معمولا بر اساس تجربه گذشته یا بر اساس روندی که تا به حال با آن مواجه بوده اند، اظهار کرده اند که امیدی ندارند که وضع بهتر شود!
جامعه سالم پيش از آن كه به آسايش نياز داشته باشد، به امنيت رواني نيازمند است، زيرا در سايه امنيت و آرامش است كه هركار خرد و كلان شدني و دست يافتني است.
انسان می بیند، می شنود، حرف می زند و حس می کند! این احساس بعد مهمی از سلامتی انسان را تشکیل می دهد، که شاید در زندگی انسان توجه چندانی به آن نشده است؛ چرا که قابل دیدن نیست و انسان به راحتی می تواند آن را از دیگران پنهان کند.
هرگونه تهديدي نسبت به امنيت رواني جامعه به معنا و مفهوم تهديد سلامت جامعه و نابودي و متلاشي شدن همگرايي و انسجام و در نهايت اساس انسانيت است؛ زيرا انسان پيش از آن كه به شكم توجه داشته باشد، نيازمند امنيت رواني است.
امنیت، موهبت الهی و نیاز فطری انسان است. بی تردید سلب امنيت رواني منجر به حذف انسانيت مي شود.
فرد برخوردار از سلامت روانی، توانایی احترام به خود را دارد، می تواند توانایی هایش را در حد واقعی و همان طور که هست قلمداد کند، دوستی و احترام دیگران را جلب کند، نیازهای زندگی شخصی اش را تأمین کند و از اعتماد به نفس خوب و روحیه ای شاد برخوردار باشد.
احساس امنیت روانی به معنای واقعی آن زمانی می تواند به صورت مطلوب در میان مردم جامعه ای که از نظر امنیت اجتماعی کمترین مشکل را دارند، وجود داشته باشد، که افراد و خانواده ها بدون دغدغه خاطر و به دور از اندیشه پیدا کردن فردی صاحب نفوذ و معرفی قدرتمند، در کوتاهترین زمان ممکن و در تمام اوقات شبانه روز، به امکانات پزشکی و بیمارستانی و دارویی لازم دسترسی داشته باشند، در اسرع وقت از حمایت نیروی پلیس مقتدر و توانمند برخوردار شوند و به هنگام رخ دادن حوادث ناخوشایند از قبیل آتش سوزی، سیل، زلزله، تصادف اتومبیل و...در اولین فرصت ممکن اقدامات لازم توسط کارگزاران بیمه برای جبران خسارات و رفع گرفتاری و مشکل صورت پذیرد.
همچنین وقتی که گذر شهروندی به دادگاه و دادگستری می افتد، اطمینان داشته باشد که ظرف مدت کوتاهی به حقوق حقه خود دست می یابد، فارغ از داشتن وکیلی مجرب و متبحر و صرف هزینه های گزاف از حقوق مدنی و شهروندی بهره مند شود.
وقتی که خانواده ای از وجود پدر محروم می گردد، نباید نگران تامین معیشت و نیازهای روزمره زندگی باشد و زمانی که خانمی به ناگزیر از شوهر خود جدا می شود و هیچ گونه پشتوانه اقتصادی ندارد، بداند که نهادی در جمهوری اسلامی حامی و پشتیبان اوست و نیازهای متعارف زندگی او را به فوریت و شایستگی تامین خواهد کرد.
به هنگام سالخوردگی و در شرایط از کارافتادگی نیز، پیرمرد و پیرزنی که همسر و فرزندی برای حمایت ندارند و از توان اقتصادی لازم برخوردار نیستند، سازمان و نهادی فعال و پویا وجود داشته باشد که از هر نظر آن ها را مورد پشتیبانی و حمایت قرار دهند و نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی آن ها را به نحو مطلوب و خداپسندانه تامین کنند.
از اين رو دغدغه امنيت در همه شاخه هاي آن به ويژه امنيت رواني و آرامش جمعي، مهم ترين مسئوليت دولت ها و خواسته ملت ها و جوامع بشمار مي رود.
آزار دهنده ترین فریاد، فریادی است که از ته اعماق وجود انسان برآورده می شود و آنقدر ویرانگر است که به نعره ای بی صدا بدل می شود. مهلک ترین جیغ ها آن جیغی است که در آنی به غیرقابل تحمل ترین فریاد بی صدا تبدیل می شود. این فریادهای بی صدا را پایان دهید. این جامعه بیم و وحشت حق سرزمین خون داده ایرانی نیست.
انتهای پیام/