یادداشت/

مرثیه ای بر مرگ سرخ "یاشیل ماشین"!

1403/06/28 - 07:55 - کد خبر: 121015
تیم فوتبال

نصر: فوتبال تبریز و آذربایجان، هنوز که هنوز است، با "نوستالژی" ها و خاطرات شیرین و تلخی که روی سکوهای پر رمز و راز " باغشمال پیر " خلق و ثبت شده اند، روایت می شود؛ درست همان روزها و دورانی که "ماشین، تراکتور"، تبریز را تعطیل می کردند.

حتی اگر در دوره حرفه ای و صنعتی شده فوتبال این روزها، "تراکتور"، تنها نماد این فوتبال شده باشد، حتی اگر نسل حاضر، تنها نام تراکتور را فریاد بزنند و کودکان و نوجوانان امروزی، خاطره ای از تیم های دیگر فوتبال این استان در ذهن نداشته باشند، فوتبال تبریز، در هیچ دوره ای، اینگونه تک قطبی نبوده است!
درست است که امروز، در سایه بی توجهی و قصورها و بی مهری های بسیار و در کنار این ها، سوء مدیریت های عامدانه و منفعلانه مدیران ورزشی استان، "تراکتور"، به تنها "ته مانده" فوتبال غنی و بازیکن ساز تبریز و آذربایجان تبدیل شده؛ اما چه کسی است که نداند، زمانی نه چندان دور، همین تبریز، با سه تیم دیگر در کنار تراکتور، یعنی ماشین سازی، شهرداری و گسترش فولاد، سری توی سرهای فوتبال ایران داشت و برای خود آقایی می کرد، بماند که ده ها تیم قدیمی و استخوان دار دیگری چون ایدم، مخابرات، کمپرسور سازی، موتوژن، کمپیدرو، راه آهن و ... نیز، تنور فوتبال باشگاهی تبریز را همواره گرم نکه می داشتند!
از سرنوشت تلخ باشگاه و تیم فوتبال "شهرداری تبریز" که با عقده گشایی برخی اعضای وقت شورای پنجم و خودزنی های مدیریتی شهردار وقت، به تاریخ پیوست که بگذریم و از عاقبت "گسترش فولاد" که قربانی جاه طلبی های "زنوزی" در مسیر تصاحب تراکتور شد، عبور کنیم، نمی توانیم از داغ ابدی نابودی قدیمی ترین و پرهوادارترین تیم فوتبال تبریز، یعنی "ماشین سازی"، سخن نگوئیم، داغی که حالا حالاها، حتی با درخشش و آسیایی شدن های مداوم تراکتور نیز التیام یافتنی نیست!
در به دری و مظلومیت ماشین سازی تبریز، درست از زمانی آغاز شد که مدیران وقت کارخانه، این باشگاه را همچون فرزندی ناتنی و سر راهی، به امان خود رها کردند تا دوران خانه به دوشی ها و زیست گلخانه ای این تیم ریشه دار آغاز شود.
دست به دست شدن ها مکرر مالکیت و مدیریت باشگاه ماشین سازی که دیگر نه در قالب باشگاه، که در حد یک تیم خانه به دوش مدیریت می شد، هیچ گاه نتوانست سبزقاهای فوتبال تبریز و شمالغرب را عاقبت به خیر کند، نه آن زمان که زیر چتر حمایتی "دبیری" رفت، نه در دوره ای که "شهرداری تبریز"، از لج انحلال سازمان ورزش خود، تولیتش را عهده دار شد و نه در عصر مالکیت دوگانه زنوزی و نه در کشاکش تصاحب به اصطلاح سرمایه گذارانی همچون "شریعت زاده"، "قربانی"، "مصائبی" و دیگران!
رفتارهای تحقیرآمیز با ماشین سازی، که در همه این سال ها و داستان ها و رفت و آمدها، پای هیات فوتبال و اداره کل ورزش و جوانان استان نیز به عنوان ناظر، مالک معنوی و دستگاه دولتی در میان بود، در نهایت به سقوط های آسانسوری ماشین سازی از لیگ برتر به لیگ یک، از لیگ یک به لیگ دو و در نهایت، حذف فاجعه بار از جدول رقابت های لیگ دسته دوم انجامید تا امروز، از ماشین سازی، تنها خاطره ای شیرین از دهه های گذشته و داغی ابدی از خاموشی همیشگی این باشگاه بزرگ در ذهن ها باقی بماند.
حالا دیگر، نه از هواداران "یاشیل ماشین" در باغشمال و یادگار اثری دیده می شود، نه در آرشیو رسانه ها، خبری از این تیم وجود دارد و نه روزنامه نگار یا رسانه ای را علاقه ای برای پرداختن به داستان تلخ "مرگ سرخ" سبزقباهای فوتبال تبریز است!
همزمانی و هم عصری زوال و نابودی ماشین سازی با عصر "برندسازی و مقبولیت نوظهور" تراکتور در 15 سال اخیر، به هیچ روی مجال و انگیزه بازتعریف و روایت دوباره تاریخ فوتبال تبریز را به هیچ کس نداد، خواسته و ناخواسته، کفه ترازوی جریان رسانه ای، هواداری، تبلیغاتی، حمایتی و نظارتی بر فوتبال تبریز، بیشتر به سمت تراکتور سنگینی کرد و رفته رفته، به همان میزانی که تراکتور برجسته تر می شد، ماشین سازی از کانون توجه و حمایت دورتر شد، تا دوگانه ماشین/تراکتور، در فضای فوتبالی تبریز، به تضعیف حداکثری و در نهایت، "حذف" ابدی قدیمی ترین باشگاه فوتبال شمالغرب بینجامد.
در رخداد چنین فاجعه ای، البته همه مقصرند، از هواداران همین تیم ماشین سازی که در حساس ترین مقاطع و روزهایی که سبزقباها روی سکوهای ورزشگاه به حمایتشان نیاز داشتند؛ اما کسی روی سکوها نبود تا رسانه هایی که تراکتور و بازار پر خبر و تبلیغات آن را به مظلومیت ماشین سازی ترجیح دادند و از مدیران و مسوولان بی کفایت ورزش استان تا مالکان فرصت طلب و سوداگری که هر یک به نوعی، از این تیم و باشگاه بهره برداری های شخصی کردند، همه مقصرند!
ماشین سازی، در حداقلی ترین تحلیل و توقع، می توانست، همچنان نماینده ای ضعیف و کم توان؛ اما آبرومند در لیگ یک فوتبال ایران باشد، نماینده ای که برای فوتبال تبریز آبروداری و برای هوادارانش دلبری کند، اما چنین نشد، همه چیز و همه کس، دست به دست هم دادند تا دیگر، تیمی به نام ماشین سازی وجود نداشته باشد ...
تبریز و فوتبال تک قطبی شده اش، حتی اگر تراکتور در اوج باشد، فهرمان شود و به آسیا برود، بدون رقیب سنتی اش، لطفی ندارد، اصلا فوتبال تک قطبی، زاینده و سازنده نیست، حظی ندارد، چیزی شبیه نمایش است ...

احد نقش شور
انتهای پیام/

پژوهشیار