در پی فراخوان دوره چهارم سمپوزیوم مجسمه سازی سنگی در تبریز/

سمپوزیوم مجسمه سازی؛ به نام تبریز و به کام دیگران

1403/05/30 - 16:24 - کد خبر: 119307
مجسمه سازی

نصر: هنرمند مجسمه ساز می نویسد: می‌خواهند سمپوزیوم مجسمه سازی برگزار کنند و از مجسمه سازان تبریز کسی را انتخاب نکرده اند. دبیر سمپوزیوم را از شهر دیگری انتخاب کرده اند و داورها را از تهران و در اینجا، بودجه تبریز برای شهرهای دیگر خرج می‌شود. 

به گزارش نصر، «حامد لطف الله پور» از هنرمندان برجسته مجسمه سازی در تبریز، از جامعه محدود مجسمه سازان شهرمان می گوید: تعداد هنرمندان مجسمه ساز در کل مملکت محدود است. در خود آذربایجان ۱۱۴ نفر مجسمه ساز وجود دارد و همه ما با هم در ارتباط هستیم. اینکه به جای هنرمندان با تجربه و حرفه‌ای تبریز، هنرجویان و شاگردان کم تجربه آقایان هدایت صحرایی، بیژن غنچه‌پور و حمید شانس که هر سه از تهران در ساحت کارشناس در رویداد شهر ما گنجانده شده اند، در سمپوزیوم بومی تبریز شرکت می کنند، هنرمندان شهرمان را به اعتراض وا داشته است.
 

وی با تجربه شرکت در ۳۰ سمپوزیوم و نمایشگاه داخلی و خارجی، اذعان داشت: معمولا در چنین سمپوزیوم‌هایی، حداکثر انتخاب هنرمندان از شهر میزبان اتفاق می‌افتد. کارشناس و داور سمپوزیوم هم باید از میان هنرمندان همان شهر برگزیده شود در غیر این صورت مثال دعوت به میهمانی ای است که میزبانش حضور ندارد! من قبلاً ویدیویی گذاشته بودم و پیش‌بینی کرده بودم که چنین اتفاقی خواهد افتاد! 
این هنرمند سیاست گذاری سازمان سیما منظر شهرداری را انحصارطلبانه خواند: از مرکز بودجه برای چنین رویداد هایی به سازمان سیما منظر تعلق می‌گیرد تا برای مبلمان و زیبایی شهری هزینه شود، ولی این سازمان رویکردی مافیایی دارد. در واقع بودجه‌ای که برای هنرمند بومی تبریز در دوره چهارم سمپوزیوم این شهر تخصیص یافته، حدود ۲۰۰ میلیون تومان است که قرار است طبق فراخوان به مجسمه سازان غیر بومی داده شود تا برای زیباسازی تبریز وارد عمل شوند! آیا تبریز هنرمند مجسمه ساز ندارد!؟ 
 

وی بیان داشت: متاسفانه در شرایط حاضر، مجسمه سازان جوان تحصیل کرده همه بیکار مانده‌اند و یا در یک کار حداقلی، صدای اعتراضشان خفه شده است. جریان کار همه هنرمندان را به جان هم انداخته. با یکی قرارداد ۳ میلیاردی می‌بندند و به دیگری کار ۴۰ میلیونی هم نمی‌دهند! من با همه تجربه ام، سه سال است که هیچ قراردادی نداشته ام و معاش من در گرو همین حرفه است. این ها همه در حالی است که طبق ماده ۹ قانون حمایت از هنرمندان مصوبه ۱۳۹۶ و ماده ۱۹ آیین نامه اجرایی حمایت از هنرمندان، شهرداری موظف است که با من هنرمند قرارداد ببندد. آیا اقدامات امروز این مسئولین مجرمانه نیست؟چندین بار نامه به حراست و شهرداری نوشته ایم ولی ما را از سر وا می‌کنند

کار من این است و کار دیگری بلد نیستم 
وی از ۲۳ سال سابقه فعالیتش در این حوزه و تحصیلات آکادمیک خود در دانشگاه ملی آذربایجان می گوید و گلایه مند است: سه سال است که کنار کشیده‌ام چون حرکات انحصارگرانه انگیزه ام را کشت. بارها کارهایم دزدیده شد. سرقت مجسمه کودکان در پارک صدف یکی از نمونه ها است که هرگز پیگیری نشد. امروز از شهرهای مادرید و پاریس و نیویورک دعوت به همکاری شده ام، ولی من درس خوانده‌ام و زحمت کشیده ام تا برای شهرم خدمتگزار باشم. با این حال حاضر نیستم شرافتم را برای گرفتن پروژه زیر پا بگذارم و تن به خفت دهم. 
وی در پایان از مطالبه بیش از صد نفر مجسمه ساز استان می گوید: مطالبه ما این است که این فراخوان توقف یابد و دوباره کارشناسی شود و این بار با نظارت یکی از هنرمندان تحصیل کرده تبریز این اتفاق بیفتد.

صدای اعتراض هنرمندان در فضای مجازی
گفتنی است، بی انصافی در گزینش و داوری این فراخوان با واکنش تند هنرمندان مجسمه ساز در فضای مجازی همراه بود. «صادق رستمی»، فعال حوزه دیزاین نوشت: در این سال‌ها کم و بیش در جامعه هنری فعالیت داشتم و شاهد اتفاقات و وقایعی بودم که به کرات تکرار شده و هر ساله شاهدش بودیم.
از سمپوزیوم‌ها تا نمایشگاه‌های مثلاً هنری. انتخاب سلیقه‌ای آثار هنری توسط کارشناسانی که بیشتر آنها جایگاهی در جامعه هنری شهر ندارند! داوری‌هایی که بیشتر به نفع عده‌ محدودی هستند و متاسفانه این جامعه دچار بیماری‌های فراوانی شده که برخاسته از سیاست کلان کشوری است و جامعه هنری هم تکمیل کننده این حرکت شده است. همانطور که تحریم انتخابات در سطح کشور باعث تسلسل در سطح حاکمیت می‌شود، تحریم و اعتراضات در جامعه هنری هم می‌تواند نشان دهنده حرکت مثبتی برای تغییر این ساختار باشد؛ ساختاری که در مواقع نیاز به هر وسیله‌ای، هنرمندان را به سمت خود می‌کشاند و با وعده‌های سر خرمن،  نیازهای خودش را برطرف می‌کند. در این فراخوان اخیر شاهد سیاست این مسئولان بودیم. داستانی به نام تبریز و به کام بقیه.
این سیاست غلط است یا غرض ورزی، کج فهمی یا کج سلیقگی در کار است. هرچه هست هنر تبریز را به نابودی می‌کشاند.
انتهای پیام/

پژوهشیار