به بهانه پاسداشت چهلمین روز شهادت آیت الله آل هاشم

امام جمعه ای  از اولین های تبریز

1403/04/07 - 08:04 - کد خبر: 115473
حجت الاسلام آل هاشم

نصر: چهل روز از روزهای سخت تقویم بهارین سال ۱۴۰۳  گذشت .چهل روز تلخ برای ایران رقم خورد.خبر  ناباورانه سقوط بالگرد هشتمین رییس جمهور ،ایت ا..رییسی و همراهان در روز تولد مولای هشتمین ،در دل منطقه کوهستانی آذربایجان،  در دره و جنگلی که تازه هوای سبزه و بوی بهشت گرفته بود. همه چشمها را نم دار و دلها را پر از اندوه وکوی و برزن را سیاه پوش کرد.

وعده شهادت در راه خدمت به مردم ، رزقی ابدی و هدیه ای ثمین و دست نیافتنی بود که گویی از سوی امام رضا ( ع)نصبیشان شده بود.
این نعمت هرچند گوارای  روح وجانشان شد و در پروازی اردیبهشتی مزد خدمت و محبت به مردم را گرفتند .اما برای بازماندگان حسرتی و دریغی فراوان ماند  با واگویه هایی از فراق با مردمی وفادار و مهربان  که حتی اگر دغدغه ای هم داشتند، آمدند و کاروان در مه و باران به سفر رفته را با جلال و شکوه بدرقه  کردند.
همه ایران در اندوه نشست اما در آذربایجان و تبریز ،اندوهی دیگر و افسوسی دیگر  نصیب تبریز شده است .استاندار تازه به مسند نشسته ، مالک رحمتی که نیامده در تکاپوی گره گشایی و دویدن و پر از انرژی برای کار بود ،رحمتی برای تبریز بود که همراه این کاروان، رحمت و نعمتش از سر تبریز کم شد و دریغ که این پرواز بهشتی یک خسران بزرگ و جبران نشده دیگر داشت. ایت ا..ال هاشم، امام جمعه محبوب تبریز، پدری که هویت و اعتبار تبریز بود همسفر بهشتیان شد .
از اولین های روزگار و از اولین های تبریز بود.اولین بانی میزهای خدمت در کشور بود و اولین میز خدمت به مدد فکر و ابتکار و خیرخواهی اودر تبریز دایر شد و بعد صدایش به همه ایران رسید .اولین امام جمعه ای بود که از همان اولین روز نرده و حصار و جایگاه های مخصوص بین مقامات و مردم و مسئولین را برچید و اعلام کرد در نمازجمعه فقط یک در داریم و آن در نمازگزاران است و از در خاصی که برای ورود و خروج مسولین بود نمی امد.
اولین امام جمعه ای بود که فیلم های خوب و ارزشمند سینماهای شهر را رصد می کرد و پای منبرش مردم را تشویق به دیدن این فیلم ها می کرد و خودش همراه مردم به سینما می رفت.
ایت ا..ال هاشم اولین امام جماعتی بود که با مردم نوازی و محبت برای تماشای فوتبال به استادیوم تراکتور می رفت تا مردم و هواداران را از افتادن در دام رفتارهای افراطی و تعصب های بی جا و سیاست زدگی ها و زیاده روی های رایج دور کند
مشی او مردمی و سیره اش پیامبر گونه بود .از اولین های امام جماعت  بود که کرامت انسان را به جنسیت و ظاهر معنا نمی کرد و در سخنرانی پیش از خطبه با همه مخالفت ها و هیاهو های افراطی از نماینده خانم استان دعوت کرد تا سخنرانی کند و نگذاشت شان و حرمتش را بخاطر زن بودن تخریب کنند.
از اولین های امام جماعت بود که در خانه نمی نشست تا مردم به سراغش بیایند وخودش به سراغ مردم می رفت از دالان های تو در توی بازار تا خیابان های تازه و کهنه تا محروم ترین محله ها می رفت وبا اهالی شهر و مخصوصا دست فروشان سلام و محبت داشت و پیگیر حال و وضعیت کارشان بود .
امام جمعه محبوبی که پیاده نانوایی می رفت و گاه با اتوبوس و تاکسی و مترو به میان مردم می رفت و با رویی گشاده و صمیمی  درخیر و شر مردم  شرکت میکرد
از وقتی تبریز امده بود تبریز با همه سلیقه ها و فکرها و عقیده ها یکرنگ شده بود  و آشتی دادن بین مردم اولین دغدغه زندگی اش شده بود.
در زمانه ای که دین گریزی و عمامه پرانی و مکاتب ها وایدلوژی های خدا ناباوری دلخوشی و نماد روشنفکری عده ای شده بود .همین دین گریز و دین ستیزان وقتی ناگزیز او را می دیدند به عمامه بوسی اش می رفتند .سیدی با لباس پیامبر که فقط لباس پیامبر بر  تن نداشت.او شبیه ترین روحانی به سیره پر مهر پیامبر بود که با مردم با خلوص و تعادل حرف می زد و اگر دین گریزان شیفته او بودند بخاطر این بود که رفتار و زندگی روزمره اش را دیده بودند و نقصی و اختلافی در حرف و عملش نبود..تا بود و به هر کجا قدم گذاشته بود از قلب ها دلربایی کرده بود.از سالهای جنگ و جبهه تا سالهایی که سایه مهرش در ارتش بود ناشر بی منت محبت به مردم بود.تنها یک پدر معنوی و با تقوا می تواند برای همه مردم شهر  از هر طیف و سلیقه و جریانی و هر فکر و نقدی که دارند سایه سر باشد.
در میان تمام این اولین ها،  سرآمدترین اولینهای روزگار در روش و مشی  ایشان بود. جذب توده مردم به دین و ایجاد علاقه  به ارزش های اسلامی ،با بحث های فقهی و تخصصی و گفتن احکام و وضع قوانین پیچیده مشی او نبود بلکه رفتار واقعی و عینی ،زندگی اش بود چیزی که مردم در بیرون با او ارتباط بر قرار می کردند و او را پذیرفته بودند.
دریغ از چنین بهار و چنین تقویمی که رقم خورد و امام جماعتی که از اولین های شگفت انگیز تبریز و ایران بود به آسمانها پیوست...

یلدا رنجبر خراسانی – روزنامه نگار فرهنگی
انتهای پیام/

پژوهشیار