یادداشت «نصر» به مناسبت روز جهانی موزه/
سیری در موزه آرشیو تبریز؛ مجموعه برگزیده ایران
1403/03/08 - 12:07 - کد خبر: 113833
نصر: ۱۸ مه روز جهانی موزه بود و خبر برگزاری چندین نمایشگاه به گوش می رسید که آثار تاریخی آذربایجان را با عناوینی مستقل، در خانه موزه ها به نمایش گذاشته اند و این خود باعث فخر بود و مردمی را که مدت ها بود به دنبال فرصتی برای گشت و گذار در شهرشان می گشتند، برای موزهگردی ترغیب می کرد، اما حادثه تلخ سقوط بالگرد حامل ریاستجمهوری و امام جمعه تبریز تمام این برنامه ها را با غم از دست دادن دو تن از مدیران مدبر آذربایجان، منتفی کرد.
به گزارش نصر، امروز می خواهم به مناسبت روز جهانی موزه که پایان اردیبهشت را به نام تاریخ مزین کرده بود، از «موزه آرشیو ناصر بخشی» در تبریز و موفقیت آن در مسیری که به سوی مجموعه داری آرشیوی در هنر معاصر پیش گرفته بگویم. می خواهم به یاد این روز از یکی از خاص ترین موزه های ایران یاد کنم که در دورانی که تصمیم گرفتم تبریز را زیر و رو کرده و تمام آنچه از فرهنگ و تاریخ در دل خود دارد، بکاوم با آن آشنا شدم.
آشناییم با موزه بر می گردد به دوران دانشگاه که من در مقایسه ناامید کننده فضاهای هنری تبریز و تهران، پوستر تبلیغاتی این موزه را در اتاق برادرم دیدم. مقوای با کیفیت مشکی رنگ با طراحی مینیمال یک لوگوی خاص که بعد ها با شناخت نسبی جناب هنرمند، توانستم شکل عنبیه مانند لوگوی این موزه را به علاقه شخصی آقای بخشی نسبت دهم؛ وقتی از او پرسیدم که چشمانی که در آثار او و در چیدمان موزه هایش بسیار دیده می شوند چه مفهومی را می رسانند و او در پاسخ چشم را وجدان آگاه حاضر در آثار و افکارش خواند که از یک سو حقیقت را می بیند و از سوی دیگر نظاره گر ما در مواجهه با آن حقیقت است.
در آن دوران با اینکه پوستر را از اتاق برادرم قاپیده و در دفتر روزانه نویسیم به عنوان اثری ارزشمند حفظ کردم ولی سراغ محتوای آن برگه که آدرس موزه را نوشته بود، نرفتم.
تا اینکه در وادی خبرنگاری و بر پایه وظیفه جهت مصاحبه با مردی که به نام جمع آورنده اسناد تاریخی، نمایشگاهی با عنوان «موزه اسناد» در موزه حریری بر پا کرده بود، با ناصر بخشی تماس گرفتم و به موزه اش دعوت شدم ولی باز هم پشت گوش انداختم.
در یک روز زمستانی در اینستاگرام می چرخیدم که تصویری مبهم با متنی که به احوال آن روز کسل کننده ام می خورد، برخوردم. «زمستان را چه کسی آفرید؟»جالب است نه؟! این جمله و آن عکس خیلی بیشتر از اسناد آرشیوی تجاری ترغیب کننده من بود تا هرطور شده از این موزه بازدید کنم. به یاد دارم که تصادف سنگینی در مسیر رفتن به این موزه برایم اتفاق افتاد ولی در لحظه آخر، خود را به موزه رساندم و بالاخره موزه آرشیو را از نزدیک دیدم.
به گزارش نصر، این موزه ۴ اتاق مجزا دارد که به صورت فصلی، با تغییر موضوع هر اتاق، چیدمان آنجا تغییر می کند. پروژه بهار ۱۴۰۳ اتاق چهارم این موزه به نام «مکاشفه در اتاق تاریک» برپاست و من در بازدید از این فضا باز هیجان خودکاوی ناآگاهانه را تجربه کردم.
در بدو ورود به این اتاق موسیقی عجیبی که تکرار می شود، ما را ناخود آگاه از فضای عادی اجتماعی که از آنجا آمده ایم، دور می کند. نگاهی کلی به اتاق می اندازیم که دیوار های خاکستری آن با نور قرمز رنگ، ما را به مکاشفه در اتاقی تاریک فرا می خوانند. تابلو های نقاشی تماما اثر استاد ناصر بخشی اند که علاوه بر مجموعه داری اصیل، هنرمند مفهومی در حوزه هنر معاصر است و فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۴ آغاز کرده است. اولین اثر، تابلوی مردی است که از دریچه دوربین به روبرو می نگرد و به زعم هنرمند، دریچه نگاه مشاهده گر در دنیای معاصر است؛ قرار گرفتن انسان در مسیر تغییر خود که آنچه اراده می کند را انجام می دهد و این مسیر، نقطه آغاز راهی است که برایش مشخص شده است. ناصر بخشی به سوالات اساسی این نگاه مشاهده گر می پردازد که ایده شکل گیری این اتاق محسوب می شوند؛ هر انسانی جهانش را از یک دریچه می بیند ولی سوالی که مطرح است و دانشمندان بر آن بسیار تحقیق کرده اند این است که ما جهان را چجور میبینم و چرا اینجور می بینیم؟ و چرا از ما می خواهند که این جور ببینیم؟! این سوالات در تمام آثار اتاق تجلی یافته است.
ما در اتاق تاریک تحت تاثیر نور سرخ و تکرار زنگ موسیقی، با همه پرسش هایی که با مطالعه استیتمنت نمایشگاه در ذهنمان ایجاد شده، میبینیم انسانی را که فرار میکند و چشمی آگاه نظاره گر اوست. محفظه هایی که در آن حقایقی وجود دارد که اگر دقت نکنیم، دیده نمیشوند ولی با دقت به محفظه ای که برای شخص من، عمق آب را تداعی می کرد، باز نگاه مشاهده گر و اتفاقاتی که در زندگی معاصر تجربه شده اند، به چشم می آیند. محفظه بزرگی با اشاره به چرخ و فلک دنیا، می چرخد و در حین مطالعه آن، حقایق جهان امروز چون کرونا، جنگ و زن ... را دریافت می کنیم.
یا با تجربه برزخی انسانی که به کار گرفته شده تا به یک جهت نگاه کند، مواجه می شویم که در یک پرسپکتیو احاطه شده و با نوری قرمز رنگ، زاویه دید مشاهده گر هم نسبت به او محدود می شود. شمعهایی آویخته را می بینیم که در پی کشف حقیقت سوختهاند؛ چنانکه پروانه با نزدیک شدن به شمع میسوزد. پروانهها و انسان هایی که در ردیف یک زیست تعیین شده ترتیب یافته اند. گفتنی است در این پروژه از آرشیو تصویری یک پروانه شناس تبریزی استفاده شده است که ناصر بخشی، ایده پرداز این پروژه معتقد است پروانه های کلکسیونی، تمثیلی از انسان معاصر اند که هر یک برای کار و موقعیتی گمارده می شوند در حالی که خلاقیت و ذات وجودی آنها خشک می شود. در ادامه، تابلوی مردی که در قاب نقاشی به یک نظامی تبدیل میشود و زنی که مانکن آویخته و محصوری بدل می گردد، را می بینم. پروانه تمثیل یک انسان و چشم ها، وجدان بیدار ما را که جستجو می کنند و نگاهمان را می بینند، در جای جای اتاق به چشم می خورند؛ چشمی که به زعم هنرمند آرشیویست، همان وجدان آگاه است که هم حقایق را می بیند و هم مشاهده گر را در طول مکاشفه اش در اتاق تاریک دنبال می کند.
ناصر بخشی در پایان بازدید، با اشاره به اینکه این پروژه به شیوه لابراتواری است و فضای آزمایشگاهی و مکاشفه ای را تداعی میکند، محفظه ای را برایمان رمز گشایی می کند. درون محفظه شبیه آزمایشگاه، ابزار و جعبههایی هستند برای بازخوانی ذهن کودکی که مانع دیدنش شدهاند و در طی زیست او، به اتفاقاتی که برای او میافتد و دید او جهت می یابد، اشاره می شود که استثمار انسان در جهان با رسانهها و وقوف به این علم را می رساند.
گفتنی است «موزه آرشیو ناصر بخشی» به مناسبت روز جهانی موزه در سال ١۴٠٣، در همایش موزه ملی ایران به عنوان یکی از برگزیدگان این مراسم در دو بخش «موزه داری خصوصی» و «مجموعه داری» معرفی شد که این عنوان برای تبریز بسیار افتخار آمیز است.
انتهای پیام/