یادداشت/
تراکتور داستان زندگی یک ملت است
1403/02/29 - 08:22 - کد خبر: 113312
در سال ۱۳۴۹، کمتر کسی فکر میکرد که باشگاه تازه تاسیس تراکتور در شهر تبریز ، تبدیل به نماد هویت خواهی ملت تُرک شود.
نارسیس دوکارکاس، رئیس سابق باشگاه بارسلونا، جمله تاریخی دارد که میگوید:"بی تردید باشگاه بارسلونا برای مردم کاتالونیا، ارتشی بود که آن ها هرگز نداشتند." و این دقیقا برای باشگاه تراکتور و مردم تُرک سراسر ایران صدق می کند. اکنون تراکتور دیگر یک باشگاه ورزشی نیست ، بلکه داستان زندگی یک ملت است.
تراکتور برای مردم آذربایجان در فوتبال خلاصه نمی شود و برای همین است برد و باخت برای هواداران اگر چه اهمیت خاصی دارد اما باز هم بعد از سه باخت متوالی و حواشی مختلف ، بیش از هفتاد هزار نفر از طرفداران این تیم به ورزشگاه می روند، چرا که تراکتور فراتر از فوتبال و یک باشگاه است برای آنها. آنها به ورزشگاه می روند چون خواستار به رسمیت شناخته شدن شخصیت و هویت سیاسی و فرهنگی خود هستند. آنها خواهان مطالبه به حق و نادیده گرفته شده مردم تُرک هستند. در واقع تراکتور امروز به یک جنبش تبدیل شده است در مقابل تبعیض های قومی که در حق آذربایجان صورت می گیرد. از تدریس زبان مادری در مدارس آذربایجان گرفته تا توزیع نادعادلانه ثروت و قدرت بین قومیت های مختلف کشور. امروز هواداران تراکتور از مردمی ترین جنبش های مقاومت در برابر گرایشات همگون سازی دولت مدرن است . از اینرو هواداران تراکتور، تنها برای برد و باخت به ورزشگاه نمیآیند.
و اینکه تراکتور آنقدر بزرگ است که به افراد هر چند ثروتمند هم باشند اعتبار داده است ، نه افراد به تراکتور. برا همین ناز کردن و عشوه آمدن برای تراکتور محلی از اعراب ندارد. اگر زنوزی برای تراکتور هزینه کرده است ، چندین برابرش را برداشت نموده است. همین که سال ها قبل از ایشان به عنوان ابربدهکار بانکی یاد می شد ، اکنون با مالکیت تراکتور این موضوع به بایگانی سپرده شده است، چیز کمی نیست. و طاقچه بالا گذاشتن برای تراکتور از سوی مالک محترم فراموش کردن این موضوع است که طی این سال ها با نام تراکتور برای مجموعه خودش چقدر اعتبار کسب کرده است.
چه ایشان باشند یا نباشند تراکتور آنقدر بزرگ و مهم است که تراکتور به نوعی، نهادی برای ترویج فرهنگ و همچنین هویت خواهی تُرک ها تبدیل شده است و از این رو عبارت فراتر از یک باشگاه را با خود یدک می کشد. تراکتور یک ملت است ، شعاری که نه به نقل و انتقالات ارتباطی دارد و نه به اسپانسر روی پیراهن این باشگاه. پیراهن این تیم بوی زندگی دارد. در پس همه این شعارهایی که در ورزشگاه سر داده می شود ، خون بزرگانی چون ستارخان و خیابانی ها و باکری ها نمایان است، که جانشان را فدای مردمشان کرده اند.
در طول حکومت پهلوی اول و دوم و حتی بعد از انقلاب توسط دست های پنهان، بیشتر اقوام و گونههای مختلف زبان به جز مربوط به مردم مرکز نشین تضعیف شدند. به همین دلیل بود که مردم آذربایجان ، درسالهای اخیر بیشتر دلبسته فوتبال شدند و به تیمشان لقب لشگر سرخ ها را دادند. این باشگاه نه از سوی مدیران و مالک اش که بلکه توسط هوادارانش اداره میشود و با آنها هویت پیدا می کند.
درک تراکتور هنوز برای شما خیلی دشوار است اقای مالک. تیمهایی هستند که تاریخچه باشگاهشان، به جز دزدیدن اسطورهها و استعدادهای دیگر تیمها فلسفه دیگری ندارند. آنها به جامهای خود مینازند؛ اما افتخار تراکتور فراتر از جام و قهرمانی است. تراکتور یعنی مظلومیت، یعنی آزادیخواهی، یعنی محرومیت از حقوق اولیه خواندن و نوشتن به زبان مادری، یعنی خشک شدن دریاچه ارومیه ، تراکتور یعنی ایستادن در دفاع از حقوق به حقه مردم آذربایجان و تُرک ها.
از اینرو حالا آرزوهای مردم تُرک سراسر دنیا در یک تیم فوتبال خلاصه میشود به نام تراکتور . از اینروست که خیلی ها حتی نمیخواهند موفقیت تراکتور را ببیند و صد البته که به هر وسیله ای متوسل می شوند تا این اتفاق نیافتد.
همانگونه در زمان حکومت شاهنشاهی ، وقتی پرسپولییس 6 بر 0 تاج را برد، دستور صادر شد تا تمام شواهد آن سوزانده شود، امروز نیز به شیوه دیگری این مساله نمود پیدا کرده و آن اینکه دلال ها و افراد معلوم الحال اکنون بر سکان مدیریتی تراکتور تکیه زده اند.
اقای مالک ، تراکتور و هوادارانش، خونبهای زیادی داده اند که حالا این تیم در اینجا ایستاده است؛ وگرنه شاید اگر باشگاه دیگری، در هرجای دنیا بود، هم اکنون با اینهمه ظلم و بی عدالتی که در حقش روا می شود ، چیزی جز یک خاطره، از آن باقی نمانده بود.
هادی دهقانی - روزنامه نگار
انتهای پیام/