یادداشت سردبیر/

ترکیب بغض و غرور

1403/01/03 - 10:56 - کد خبر: 110613
بیماران روانی

نصر: امسال برایم سال متفاوتی بود؛ بعد از اذان صبح ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ دست به قلم شدم تا آخرین رویداد خبری امسال را روایت کنم.

به خواست پروردگار متعال سال ۱۴۰۲ سالی مملو از اتفاقات خوب و معنوی بود برایم سالی که با ضیافت افطاری در بیمارستان اعصاب و‌روان فجر تبریز خاتمه یافت.
و اما دیروز به دعوت فرماندار محترم تبریز به یک محفل خاص دعوت بودم؛ جمع جانبازان اعصاب و روان بیمارستان فجر تبریز؛ حاج یونس فاتح فرماندار تبریز میز خدمت را در آخرین روز سال به میان کسانی برده بود که در راه وطن اعصاب و روان شان را فدا کرده اند؛ شهردار و مدیرکل تعاون، کار و‌رفاه اجتماعی و‌تنی چند از مسئولان نیز برای حل مسایل و‌مشکلات شان حضور داشتند.
سر افطار با سه تن از این عزیزان همکلام شدم؛ وضعیت معیشت شان در این جمله جناب سروانی که در شلمچه جانباز اعصاب و روان شده بود خلاصه می‌شود: « چند قدم تا کارتن خوابی‌مان فاصله است.»
شنیدن این جمله همانند پتکی بود که بر سرم کوبیده شد؛ کهنه سربازان کشور من چرا باید این وضع معیشتی را داشته باشند.
از حقوق شان پرسیدم؛ یکی گفت: ۵ میلیون و ۸۰۰ دیگری گفت: هفت میلیون تومان و آن یکی که علاوه بر اعصاب و روان ؛ چهار سال هم در اسارت رژیم بعث عراق در تکریت بود گفت: من هم هشت میلیون تومان.
تک تک کلمات شان همراه بود از بغض و‌غرور؛ بغض از بابت کم لطفی نگاه مسئولان به معیشت شان و غرور از بابت اینکه به فداکاری‌ عزت‌مندشان افتخار می‌کنند.
از یکی پرسیدم؛ هنگام حمله عصبی چه اتفاقی برایتان می افتد؛ گفت: اگر دداروهایمان را نخوریم هر لحظه احتمال حمله وجود دارد؛ تصور کنید کنار سفره در میهمانی نشسته‌ایم یک لحظه حمله عصبی مساوی است با بهم ریختن کل سفره البته برای دقایقی و سپس بعد از ۲۰ دقیقه که به حال خودمان می آئیم متوجه می‌شویم چه افتضاحی به پا کرده ایم و پشیمانی که درد آن بدار از حمله عصبی است.
از هزینه دارو ها پرسیم و وضعیت خرید آنها؛ یکی گفت: داروهای ایرانی رایگان است ولی اگر بخواهیم اثرگذاری دارو بیشتر باشد مجبوریم از بازار سیاه دارو در تهران نسخه خارجی بخریم که هزینه شان تا دو‌میلیون تومان در ماه افزوده می‌شود.
پرسیدم بیمارستان چه زمان‌هایی بستری می شوید؛ این سئوال را که پرسیدم گویا رکوردشکنی در این خصوص برایشان مهم است؛ یکی گفت ۲۰ بار در سال دیگر گفت تا ۴۰ بار بستری شده ام.
پرسیدم خودتان برای بستری شدن می آیید؛ پاسخ دادند: اغلب خانوادمان با نگاهی به شرایط روحی مان برای بستری شدن می‌آورند....

شنیدن شرایط زندگی شان پاهایم را سست می‌کرد که چرا با وجود اینکه تعدادشان در استان محدود است حمایت قاطع مالی ازشان نمی شود که به جای زندگی در محلات مناسب تبریز مجبور هستند با وجود جانبازی برای وطن در کنج محرومیت زندگی شان را سپری کنند. الله اعلم

و این شد آخرین روز کاری امسال
امیدوارم سال ۱۴۰۳ سالی مملو از برکت، موفقیت و سلامتی برای همه هموطنان مان باشد.

به قلم امیر کریم زاد شریفی - سردبیر
انتهای پیام/

پژوهشیار