خبر/
وقتی که کارد به استخوان خبرنگار میرسد
1398/10/04 - 11:58 - کد خبر: 10282
نصر: شاید برایتان پیش آمده باشد که مکررا با فردی تماس گرفته و هر بار نیز با بوق اشکال و یا رد تماس مواجه شوید و یا هیچ واکنشی از سمت مشترک موردنظر دریافت نمیکنید! این موضوع برای خبرنگاران آذربایجان شرقی به خوبی قابل درک است، چراکه با چالشی به نام «پاسخگو نبودن برخی مسئولان» روبه رو هستند.
به گزارش نصر به نقل از ایسنا، خبرنگاران صدای مردم بوده و به عنوان پل ارتباطی بین مردم و مسئولان، نیاز به دریافت اطلاعات موثق و به روز دارند تا بتوانند در مقابل شایعات و اخبار جعلی و هجمههای رسانهای دشمنان، اخبار صحیح و بهروزی را منتشر کنند.
در مواقعی که زلزله، آتشسوزی، درگیری و... به وقوع میپیوندد، شاید رسانههای غیررسمی بتوانند برحسب شنیدهها و برداشتهای شخصی خود مطالبی را منتشر کنند اما خبرگزاری های رسمی بدون کسب اطلاع موثق از منبع رسمی اجازه انتشار اخبار را به خود نمیدهند، از این رو درصدد تماس با مسئولان مربوطه برمیآیند تا در راستای تنویر افکار عمومی قدم برداشته و اطلاعات درست را منتشر کنند.
خبرنگاران به خوبی درک میکنند که مسئولان ممکن است در جلسه باشند یا امکان پاسخگویی به تلفن را در آن لحظه نداشته باشند برای همین در فواصل زمانی متفاوت با مسئولان تماس میگیرند ولی انتظار دارند وقتی مسئول جواب تلفن را داد، خود را موظف به پاسخگویی به سوال خبرنگار بکند.
در این میان، برخی مسئولان بهایی به این پیگیریها نداده و بعد از شدت گرفتن شایعات و اخبار نادرست، تازه "دوهزاریشان افتاده" و اینبار خودشان جهت مصاحبه، متوسل به خبرگزاری های رسمی میشوند! این مسئولان، گاه کارد را به استخوان خبرنگار میرسانند.
پاس دادن خبرنگار به روابط عمومی نیز اعصابخوردکنترین کاری هست که یک مسئول میتواند با خبرنگار بکند، چرا که وقتی پاسخگویی به خبرنگار وارد روند اداری میشود مانند تمام امور این کشور، درگیر بروکراسی اداری شده، و این کار با جنس "خبر" جور در نمیآید چون "سرعت" اصل اساسی در خبر است؛ تا کارشناس روابط عمومی اطلاعات جمع آوری کرده و خبری بنویسد و به تایید مدیر کل برساند و آن خبر به دست خبرنگار برسد، خبر سوخته است، شایعات پراکنده شدهاند و مردم خبر را از منایع غیر رسمی و به احتمال قوی به اشتباه، دریافت کرده اند.
چند روز پیش بود برای دریافت اطلاعات موثق از یک درگیری، با مسئول مربوطه شهرستان تماس گرفتیم تا قبل از آنکه به اصطلاح رسانهای "خبر بسوزد"، اطلاعات موثق را منتشر کنیم، اما مسئول مربوطه در پاسخ به خبرنگار گفت: «بنده شما را نمی شناسم، لطفا جهت مصاحبه حضوری، به دفتر تشریف بیاورید».این در حالی است که مسئول مربوطه در شهرستان دیگری حضور داشته و خبرنگاری که ساکن تبریز است برای یک خبر فوریت دار و سریع توان مراجعه به شهرستان را ندارد. حالی که مسئول مربوطه به راحتی میتواند از طریق استعلام، از رسانه، از صحت خبرنگار بودن تماس گیرنده مطلع شود اما خبرنگار را از سر خود وامیکند تا خود را از پاسخگویی رها کند.
چه میشود کرد وقتی که برخی مسئولان ما بینش رسانهای ندارند و فقط راغب به رسانههایی هستند که دوربین و میکروفن به دست گرفته باشد. در حالی که با گسترش روز افزون فضای مجازی و افزایش ضریب نفوذ آن در بین مردم، امروز رسانههای فعال در فضای مجازی، جایگاه و اثرگذاری بیشتری بر افکار عمومی دارند.
یکی از مسئولان شهری نیز در پاسخ به مصاحبهای ساده در مورد وضعیت برخی از اماکن به خبرنگار گفته بود: «برای انجام مصاحبه با مسئول روابط عمومی هماهنگ شوید!»
اما علیرغم هماهنگی با روابط عمومی نیز تلاشها و پیگیریهای خبرنگار بینتیجه ماند.
یکی از مسئولان نیز در پاسخهای مکرر خبرنگاران، یا هیچ واکنشی نشان نمیدهد و یا هنگام پاسخ نیز میگویند: «باید استعلام کنم، بنده شما را نمی شناسم، بعد از استعلام خودمان تماس میگیریم»، این در حالی است که مسئول مربوطه بارها با خبرنگار به صورت حضوری گفتوگو کرده و او را میشناسد. البته این مسئول بیشتر اوقات به گفته خود عمل نکرده و نه خبری از استعلام است و نه تماسی با دفتر خبرگزاری؛ اینجاست که خبرنگار وادار می شود ساعت های متمادی در انتظار تماس مسئول نشسته و بعد از پیگیریهای بسیار نیز به نتیجهای نرسد.
تماس با مدیرکل ممنوع است!
در این میان، مصاحبه با برخی مدیران کل غیرممکن است، چراکه آنان از همان ابتدا مسئول روابط عمومی را نماینده خود کرده و خود را از گود مصاحبه و خبر بیرون کشیدهاند؛ حتی کار به جایی میکشد که روابط عمومی یک ارگان که شناخت کاملی هم از خبرنگار و رسانه دارد، در پاسخ میگوید: «بنده اجازه ندارم شماره همراه مدیرکل را بدهم و بعد از هماهنگی با وی نتیجه را به شما اعلام خواهم کرد».
در نهایت، حتی شماره معاونان مدیرکل هم در اختیار خبرنگار قرار نمیگیرد تا اطلاعات تخصصی از مسئول مربوطه دریافت شود و بیشتر اوقات مسئول روابط عمومی خود را به عنوان سخنگو معرفی کرده و اطلاعات ناقص و محدودی را در اختیار خبرنگار قرار میدهد.
برخی مسئولان شهرستانی و مناطق کوچکتر نیز از این قاعده مستثنا نبوده و بدتر، هیچ شناختی از جایگاه رسانهها ندارند، برخی از این مسئولان حتی مصاحبه تلفنی را در شان خود ندانسته و معتقدند که باید بصورت حضوری با آنان مصاحبه کنیم. برخی نیز به قدری از سخن گفتن و مصاحبه کردن هراس دارند که در پاسخ به بدیهیترین و سادهترین مصاحبهها میگویند: «اجازه مصاحبه ندارم و ممکن است تخلیه اطلاعاتی شوم!». مگر دادن اطلاعات ظاهری و تاریخی یک بنا یا یک پروژه، اطلاعات امنیتی است که از انتشار آن تا این حد واهمه دارند؟
گاه نیز خبرنگار باید سوالات خود را بصورت فکس به ارگان مربوطه ارسال کند که بیشتر اوقات فرآیند پاسخ دادن به قدری به طول میانجامد که ارزش خبری موضوع از دست میرود، اینها در حالی است که برای یک مصاحبه بیشتر از 15 دقیقه وقت لازم نیست!
مسئولانی هم هستند که در بالاترین سمت یک سازمان قرار گرفته و به گفته برخی خبرنگاران طی چند سال اخیر حتی نتوانستهاند یک بار هم با وی مصاحبه کنند، در حالی که انجام مصاحبه تلفنی و یا حضوری جهت مطالبهگری از مسئولان از جمله رسالتهای اصلی خبرنگاران است که به خاطر بیمهری برخی مسئولان این چنین ناکام میماند.
دیگر مسئول استانی نیز در پاسخ به سوالی از سوی خبرنگار، میگوید:«این سوال را نباید از بنده میپرسیدید! بنده فقط به تماسهای مهم جواب میدهم». ناگفته نماند که خبرنگار، مرتبطترین سوال به سمت وی را پرسیده بود!
برخی مسئولان هم هستند که دارای آستانه تحمل کمی بوده و زمانی که با تماسهای مکرر یک خبرنگار روبه رو میشوند، دهان به گفتن سخنان دور از شان باز میکنند؛ با این حال خبرنگاری که برای جامعهاش مینویسد و تلاش میکند، باید به کجا شکایت ببرد؟
پاسخگویی مقام ارشد استان با وجود مشغلههای بسیار
علیرغم آنچه گفته شد، برخی از مسئولان استان و حتی مقام ارشد استان نیز با وجود مشغلههای بسیار خود در اکثر موارد پاسخگوی خبرنگاران بوده و به خوبی از جایگاه رسانه و اطلاع رسانی صحیح، آگاه بوده و برخی مدیران کل و روسای ادارات نیز با روشنفکری پذیرای مصاحبههای تلفنی و حضوری خبرنگاران استان هستند؛ اما نباید از مسئولانی که کمترین زمان را هم به رسانهها "به عنوان رکن چهارم دموکراسی" اختصاص نمیدهند و صرفا در برخی مناسبتها و به صورت تشریفاتی خود را دوست و همراه رسانهها مینامند، غافل شد.
در جامعه امروزی که وسایل ارتباط جمعی گسترش یافته و حتی تا دل دورافتاده ترین روستاها نیز کشیده شده است، جایگاه و اثرگذاری رسانهها قابل چشم پوشی نبوده و در این رابطه نیز جامعه ما نیازمند قانونگذاری یا ملزم شدن در راستای پاسخگویی مسئولان به رسانههای رسمی به ویژه در شهرستانهاست تا رسانههای رسمی و محلی پرقدرت تر و راحت تر در راستای مقابله با شایعات و سایتهای جعلی و شایعه پراکن گام بردارند، چراکه اگر اخبار و وقایع از طریق رسانههای رسمی داخلی سریع و دقیق منتشر شود جلوی بسیاری از شایعات را گرفته و همچنین مخاطبان را نیز به سمت رسانههای رسمی داخلی سوق میدهد.
علی رغم اینکه جامعه خبری استان با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند اما با خویشتنداری، همواره در راستای پوشش خبری مسایل، حوادث و چالشهای جامعه پیشگام بوده و با قدرت و دقت پیگیر رسالتهای خود هستند، امید است پیش روی قلم فرستایان عرصه خبر استان، راهی گشوده شده و برخی از مسئولان استان به اهمیت اطلاع رسانی و کار رسانهها، به ویژه خبرگزاریهای رسمی واقف شوند.
مسئولان محترم باید این امر را هم در نظر بگیرند که رسانههای استان که با کمترین امکانات و هزینهها فعالیت میکنند آنقدر نیروی انسانی ندارند که فقط برای یک خبر، روزها و ساعتها وقت گذاشته و پیگیر باشند، مسئولان باید با عمق وجود درک کنند که خبرنگاران دشمن آنها نیستند، بلکه دوست آنها بوده و عاشق این کشور و استان هستند و علی رغم برخورداری از کمترین حقوق و مزایا صرفا به خاطر عشقی که به این کار و به کشورشان دارند کار میکنند و تمام تلاششان این است که قدمی در راستای توسعه کشور بردارند.
ناگفته نماند، این "برخی مسئولان" همان مسئولانی هستند که در مناسبتهایی مثل «روز خبرنگار»، دایه مهربانتر از مادر برای خبرنگاران شده و به تعرف و تجمید از این قشر میپردازند؛ بماند که مسئولان عالی رتبه استان نیز بارها بر لزوم پاسخگویی مسئولان ارگانها به رسانهها تاکید کردهاند اما این تاکیدات فقط بر تعداد محدودی مسئول اثر گذاشته و نیازمند گامهای جدیتری در این رابطه هستیم.
انتهای پیام/