یادداشت/

مبانی سیاست دینی و اخلاق انسانی در اسکندرنامه نظامی گنجه ای

1398/10/02 - 10:44 - کد خبر: 10080
محمد طاهری

نصر: بسياری از آثار كلاسيك را نبايد صرفا از ديدگاه ادبی نگريست. اين آثار، گذشته از وجوه ادبی و زيبايی‌شناختی، مملو از انديشه‌هایی است كه جز با تكيه بر نظريه‌های دقيق و روش‌های جديد قابل كشف نیستند. اسكندرنامه نظامی را نيز بايد در زمره‌ همين آثار دسته‌بندی كرد و آن را همچون شاهنامه فردوسی، اثری ملی قلمداد نمود.

یکی از وجوه قابل تامل در خصوص منظومه اسکندرنامه، اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی نظامی است. جست‌وجوی اين اندیشه‌های‌ سياسی و اجتماعی در كنار بن‌مایه‌هایی از عرفان اسلامی و فرهنگ ایرانی و آذربایجانی، نقش مهمی در شناخت فرهنگ و هويت ايرانی و آذربایجانی نظامی‌گنجه‌ای دارد.
 در این نگاه به اسكندرنامه‌ نظامی می‌توان گفت، اين اثر افزون بر ارزش ادبی، يك «سياست‌نامه‌ منظوم» است كه شاعر در خلال آن، به بيان انديشه‌های سياسی و اجتماعی پرداخته و نام خود را در رديف تداوم‌دهندگان فرهنگ و هويت اسلامی و ايرانی یک آذربایجانی اصیل، جاودانه ساخته است.
 يكی از اركان استحكام بنيادهای ملی در سده‌های كهن، توجه به مقوله «ديانت» است. استاد فتح‌الله مجتبایی معتقد است که «شايد در ايران باستان و به ويژه دوره ساسانی بر هيچ حوزه‌ای به اندازه‌ دين و همراهی دين و سياست تأكيد نشده باشد؛ به طوری كه بهترين و كامل‌ترين حكومت‌ها، حكومتی دانسته شده است كه در آن دين و دولت توأم و شهريار دين‌دار فرمانروا باشد.» من معتقدم شاید براساس همين ديدگاه است كه اردشير بابكان در «اندرزنامه‌» معروف خود به همراهی دين و سياست تأكيد می‌كند و می‌گوید: «بدانيد كه پادشاهی و دين دو برادر همزادند كه پايداری هر يك جز به آن ديگری نباشد».
نظامي گنجه‌ای نیز در اسكندرنامه، آنجا كه از شش گروه همراه هميشگی اسكندر سخن می‌گويد، نقش علما و پيامبران را به طور ويژه برجسته می‌کند:
شنيدم كه هر جا كه راندی چو كوه
نبودی درش خالی از شش گروه
ز پيران زاهد بسی نيك‌مرد
كه در شب دعايی توانند كرد
به پيغمبران نيز بودش پناه
وزين جمله خالی نبودش سپاه
(اقبال‌نامه/ 1329)
 مطالعه اسكندرنامه نشان می‌دهد كه در انديشه‌ نظامی، سياست با دين همراه است. وی حتی در اسكندرنامه، بدون توجه به واقعيت تاريخی چهره‌ اسكندر، از او تصويري آرمانی ترسيم می‌کند. او به آیين اسكندر تاريخی توجهی ندارد و اين فرمانروا را معتقد به ابراهيم پيامبر معرفی می‌کند و حتی اسكندر را به زيارت كعبه می‌فرستد:
به صحف براهيم ايزدشناس
كزان دين كنم پيش يزدان سپاس
كه گر دست يابم بر ايرانيان
برم دين زردشت را از ميان
چنين رسم پاكيزه و راه راست
ره ما و رسم نياكان ماست
(شرف‌نامه/ 995)
حتی وقتی اسكندر با زنان گشاده‌روی قبچاقی روبه‌رو می‌شود، به بی‌حجابی ايشان چشم فرو می‌بندد:
به پيران قبچاق پوشيده گفت
كه زن روی پوشيده به، در نهفت
زنی كو نمايد به بيگانه روی
ندارد شكوه خود و شرم شوی
(شرف‌نامه/ 1118)
انتقاد از اوضاع نابسامان جامعه از ديگر مبانی انديشه‌های‌ سياسی و اجتماعی نظامی‌گنجه‌ای است. می‌دانید که نظامی در دورانی می‌زيست كه پس از مرگ ملكشاه سلجوقی، ايالات شمال‌غربی ايران، دستخوش ناآرامی‌ها و بحران‌های سياسی ـ اجتماعی متعدد و زمينه‌ تهاجم گرجيان نيز فراهم بود. نظامی در این اوضاع نابسامان زبان به انتقاد از ناملايمات اجتماعی می‌گشايد:
جهان بينم از ميل جوينده پر
يكی سوی دريا يكی سوی دُر
نبينم كسی را در اين روزگار
كه ميلش بود سوی آموزگار
چو من بلبلی را بود ناگزير
كز اين گوش گيران شوم گوشه‌گير
(شرف‌نامه/ 971)
نظامی در لباس تلويح و با رندی تمام، زبان به نصيحت پادشاه می‌گشايد. در واقع نظامی، هم گذشته‌ با عظمت ايران را به ياد سلطان سلجوقی می‌آورد و هم او را به عدل فرا می‌خواند:
ز كاووس و كيخسرو و كيقباد
تويی بيشدادی به از پيشداد
چو در داد بيشی و پيشيت هست
سزد گر شوی بر كيان پيش‌دست
(اقبال‌نامه/ 1327)
عدل‌ورزی به عنوان يكی از بنيادی‌ترين مؤلفه‌های جهان‌بینی نظامی است:
رها كن ستم را به يكبارگی
كه كم‌عمری آرد ستمكارگی
شه از داد، خود گر پشيمان شود
ولايت زِ بيداد ويران شود
اگر داد بودی و داور بسی
ده آباد بودی و در ده كسی
به انصاف و داد آرد اين خاك بر
تباهی پذيرد ز بيدادگر
(اقبال‌نامه/ 1410)
 با مطالعه بيشتر و انس در سروده‌های نظامی، به ويژه منظومه‌ ملی اسكندرنامه، به مؤلفه‌های بنيادين بيشتری در خصوص آرمان‌شهر نظامی می‌توان پی برد. اين مطالعات نشان می‌دهد كه منظومه اسكندرنامه را بايد در رديف آثار «منظوم سياسی» قلمداد كرد و آن را از آثار ملی زبان و ادب فارسی برشمرد.
محمد طاهری خسروشاهی/ مدیر مرکز آموزش زبان فارسی  به دانشجویان غیرایرانی دانشگاه تبریز
انتهای پیام/

پژوهشیار