به گزارش نصر، به داوران جشنواره فجر بايد حق داد كه ، گفتمان عميق حاكم بر فيلم ائو را ، درك نكنند ، و صرفا پايه قضاوت داوري خويش را بر مبناي ترجمه و زيرنويس فيلم ، بنانهند ، ترجمه اي كه نمي تواند حقايق و مفاهيم پنهان شده در پشت روابط انسانهاي خارج از مركز جغرافيايي را پايتخت ،را تشريح كند ، اصولا زبان و فلسفه ان ، طبق نظريه ويتگنشتاين ، محصول بازنماياندن معناي ما از پيرامون هستي ماست ، زبان صرفا محدود به ارتشاعات اصوات كلام بشري نيست ، بلكه زبان ، معنا و ادراك معنا ،توليد ميكند ، و بزرگترين دستاورد تجميع اين معنا سازيها ، فرهنگ است ،
لذا براي سفر به اعماق درك معناهاي حاكم بر فيلم ائو اصغر يوسفي نژاد ، كه به زبان تركي با بازيگران ترك زبان ساخته شده ،صرفا خواندن ترجمه زيرنويس فيلم ، كافي نيست ،و نمي توان مفاهيم انرا دريافت كرد، اينجا دقيقا بايد مسلح به يك معرفت شناسي زباني بود و يا به زبان ساده تر يك همزبان با بازيگران فيلم ائو بهتر و عميق تر،ميتواند ارتباط ، همراه با درك معاني روابط بين ادمهاي فيلم و موقعيت انها را كشف كند ،

اصولا با ترجمه نمي توان به مفهوم و منظور يك فيلم انهم در شكل و فرم فيلم سينمايي ائو دست يافت ، ديگر اثار هنري تركي زبان در زمينه هاي مختلف هنري نيز بااين چالش قابل تامل ، مواجه هستند و نمي توانند محتواي خود را با ترجمه ،منتقل سازند ، حيدر باباي استاد شهريار ، توسط مترجمان مختلف ، به چندين زبان زنده جهان ترجمه شده است ، اما هيچكدام نتوانستند و نمي توانند ان مفهوم حقيقي زائيده ، حس و حال زبان تركي را انتقال دهند، همانطور كه هيچ مترجمي نمي تواند درك مفهومي ، و حسي ، اثاري نظير مگبث و اتللو شكسپير را به كمك ترجمه خود به مخاطب انتقال دهد .
،
فارغ از اين چالش كه بين مخاطب و داور غير ترك زبان با فيلم هم ايجاد ميشود
، فيلم ائو از منظر محتوا ، صداي بحران هويت از طبقه سنتي را كاملا هنرمندانه ، فرياد مي زند ، طبقه اي با مختصات اجتماعي سنتي ، ديني ، و صرفا ظاهرگرا كه در پشت پرده حفظ ظواهر سنتي و مقيد به ملاحظات ، اداب و سنن و رسم و رسوم هاي رايج بومي ، به يك بيماري مزمن هويتي ناعلاج ، دچار گشته ، در سكانسي از فيلم ، شخصيت سايه تنها دختر خانواده به ظاهر سنتي ، با ناراحتي و غم فراق كاذب از مرگ خود خواسته پدر ، اعلام ميدارد ، از همان دوران بچگي دوست داشت ، نه پدري برايش بود و نه برادري و خواهري و مادري ، ...
و در جستجوي رسيدن به يك رهايي بي حد و مرز ، كه خود نيز در ترسيم محدوده ان عاجز است ، به هر دري ميزند حتي قتل پدر ،
اشاره به بحران هويت در قصه فيلم ائو ، به شكل عميق در روابط و مسائل يك خانواده شبه سنتي ، با فرمي هنرمندانه و با زبان سينما به دور از مستقيم گويي شعاري ، موج ميزند ، همسايه ها به ظاهربراي هم درد ي با خانواده مرحوم ، بدنبال منافع خويش در ائو جمع شدند ، حتي حضور دين و امور مقدس در زندگي اين خانواده و مسائل پيرامون ان ، با يك منفعت طلبي مادي ، همراه است ، در سكانسي از فيلم سايه از روحاني محل كه به ياري خانواده براي تحويل جنازه امده ، مي خواهد حديث و ايه اي در جهت دفع ، مامور انتقال جسد پدر مقتول خود ، مطرح سازد ، مبادا نقشه شوم قتل پدر فاش شود ،
ميزانسن و دكوپاژ فيلم ائو نيز با حركات و تكان هاي تيز دوربين ، كاملا منطبق و همراه با اشفتگي محتواي فيلم بوده ، و در ايجاد شكل گيري حس و حال مخاطب با اوضاع ادمهاي ائو ، نقش بسزايي ايفا مي كند .

بازي هاي درخشان اين اثر بيادماندني محصول سينماي اذربايجان ، از صرفانقش پردازي سينمايي ، فاصله گرفته و كاملا واقع گرا يانه ، و القا كننده يك اثر مستند از زندگي اين خانواده بهم ريخته ميباشد ، شايد تنها فيلمي از خطه اذربايجان باشد كه ديالوگهاي ان بي نهايت باور پذير ، و كاملا منطبق با زبان و كلام بداهه و رايج تركهاي تبريزي است ، يوسفي نژاد در هدايت بازيگران و يا بهتر بگوييم اين خانواده شبه سنتي تبريزي ، چنان موفق ظاهر شده ، كه مخاطب بومي ، احساسي خارج از تماشاي يك فيلم ، بلكه نوعي سرك كشيدن به قصه يك خانواده در محلات سنتي تبريز، در او ايجاد ميشود ، و اين يك نكته عطف است در برقراري ارتباط يك فيلم سينمايي با مخاطب بومي كه سالها ، نتوانسته خود و زندگي واقعي خود را درپرده نقره اي سينما به تماشا بنشيند ، در خاتمه مي توان كفت ائو ، همان سينمايي است ، كه مخاطب صرفا نبايد تماشاگرش باشد بلكه بايد انرا زندگي كند ،
پر ره رو باد اين مسير جديد در سينماي ايران ،
علي خيرخواه
انتهای پیام/